Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
English
Persian
union hook
قلاب دو حلقه
Other Matches
union
وحدت اتصال
union
پیوستگی
union
پیوند وصلت
union
اجتماع
union
اتحاد اتحادیه
union
الحاق
union
اشتراک منافع
union
اتحاد
union
موافقت
union
مهره ماسوره
union
اتحاد سازش
union
پیوند اتحادیه اتصالی
union
اتصال
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union
اتحاد واتفاق
union
<adj.>
اتحادیه بازرگانی
union
<adj.>
اتحادیه صنفی
union
<adj.>
اتحادیه کارگری
union
<adj.>
سندیکای کارگری
union
اتحادیه
union
یگانگی
non union
جدا از اتحادیه صنفی
post union
اتحاد پستی بین المللی
trade union
اتحادیه کارگری
trade union
اتحادیه صنفی
Union Jacks
پرچم ملی انگلیس
Union Jacks
پرچم سینه
craft union
اتحادیه صنفی
trade union
اتحادیه اصناف
radiator union
پیچ و مهره رادیاتور
company union
اتحادیه شرکت
Soviet Union
اتحاد شوروی
business union
اتحادیه بازرگانی
trade union
اتحادیه تجارتی
vertical union
اتحادیه صنعتی
union suit
پیراهن و شلوار یکپارچه
trade union
اتحادیه تجاری
union shop
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
trade union
اتحادیه بازرگانی
union plate
صفحه چند چشمی
Union Jack
پرچم سینه
Union Jack
پرچم ملی انگلیس
craft union
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
customs union
اتحادیه گمرکی
international union
اتحادیه بین المللی
customs union
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
nut and union
مهره ماسوره
economic union
اتحادیه اقتصادی
labour union
اتحادیه کارگران
international union
اتحادیههای بین المللی
industrial union
اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
European Union
[EU]
اتحادیه اروپا
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
labor union
اتحادیه کارگران
industrial union
اتحادیه صنعتی
labor union
اتحادیه کارگری
labor union
سندیکای کارگری
custom union
اتحادیه گمرکی
three eyed union plate
shamrockplate ,face monkey: syn
pan american union
اتحادیه پان امریکن
three eyed union plate
صفحه سه چشمی
pan american union
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
union
[set theory]
اجتماع
[مجموعه]
[ریاضی]
carpet exporters union
اتحادیه صادرکنندگان فرش
male union nut
محلقرارگیریپیچ
female union nut
محلقرارگیریمهره
western european union
لوگزامبورک هلند
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Union of Soviet Socialist Republics
اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
hook up
<idiom>
hook on
اویزان کردن
off hook
قطع شده
off hook
رها شده
on hook
وصل شده
hook-up
<idiom>
let (someone) off the hook
<idiom>
عذرخواهی کردن ازکسی
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
on hook
قلاب شده
hook on
قلاب کردن
hook
چنگک
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook up
نقشه اویزان
hook-up
نقشه اویزان
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
can hook
قلاب لب تخت
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
دام
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
hook
گرفتارکردن
hook
بدام انداختن
hook
ربودن
hook
تله ضربه
hook
قلاب
hook
گیر اوردن
boat hook
چوب دست قایق
curb hook
قلاباتصال
crochet hook
جایانگشترویقلاب
boat hook
چنگک قایق
boat-hook
هوک قایق
boat-hook
چوب دست قایق
dough hook
چنگکخمیر
boat-hook
چنگک قایق
bill hook
دستعاله
bill hook
دهره
bow hook
نفر سینه قایق
button hook
قلاب
tumbler hook
قلاب پران
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
pot hook
قلاب دیگ
hook and eyes
قزن
hook and eyes
قفلی
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
hook-ups
نقشه اویزان
pruning hook
دسقاله
pruning hook
داسقاله
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
hook and eye
قزن قفلی
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
thumb hook
قلابشصت
pan hook
قلابکنه
boat hook
هوک قایق
little finger hook
چنگانگشتکوچک
lifting hook
قلاببالابر
hook ladder
نردبانقلابدار
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
cargo hook
قلاب بار
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
hook tackle
تکل از پشت
hook's law
قانون هوک
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
horizontal hook
قلاب افقی
flesh hook
قلاب گوشت کش
flash hook
قلاب گوشت
fish hook
قلاب ماهیگیری
fifi hook
رکاب کوهنوردی
fifi hook
قلاب فی فی
eye hook
قلاب حلقه دار
eye hook
قلاب روزنه دار
hook switch
کلید ثقلی
hook spanner
کلید چنگالی
hook shot
شوت هوک
hook bill
منقار نوک برگشته
hook bill
منقارعقابی
hook bolt
قلاب پیچی
hook cable
کابل قلاب
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
flu hook
کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
hook pass
پاس هوکی
hook rope
طناب قلابدار
hook service
سرویس برگردان والیبال
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
draw hook
قلاب کششی
pelican hook
قلاب پلیکان
chain hook
هوک زنجیر
sheep hook
عصای
shackle hook
قلاب بوکسل
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
reaping hook
چنگک درو
safety hook
قلاب اطمینان
sail hook
قلاب چادر
pelican hook
قلاب پران
coat hook
قلاب رخت اویز
sheep hook
چوپانی
drag hook
قلاب عایق
stern hook
نفر پاشنه قایق
spring hook
قلاب فنردار
drag hook
قلاب کشش
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
crane hook
چنگک بالاکش
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
slag hook
قلاب کوره
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
counter attack to outside hook
پلنگ شکن
outside hook and overan lock
لنگ تندر
hook, line and sinker
<idiom>
backward leg hook and underarm
سوبلس با استفاده از پا
leg hook in near arm and crossover
سگک دست و پا
leg ride and far leg hook
بغل رومی بااستفاده از پا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com