English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
union plate صفحه چند چشمی
Search result with all words
three eyed union plate صفحه سه چشمی
three eyed union plate shamrockplate ,face monkey: syn
Other Matches
union اتحاد واتفاق
union اتصال
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
non union جدا از اتحادیه صنفی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
union <adj.> سندیکای کارگری
union <adj.> اتحادیه کارگری
union <adj.> اتحادیه صنفی
union پیوند اتحادیه اتصالی
union اتحاد سازش
union اتحاد اتحادیه
union اجتماع
union پیوند وصلت
union پیوستگی
union اشتراک منافع
union اتحادیه
union وحدت اتصال
union یگانگی
union اتحاد
union موافقت
union مهره ماسوره
union الحاق
Union Jack پرچم ملی انگلیس
Soviet Union اتحاد شوروی
business union اتحادیه بازرگانی
vertical union اتحادیه صنعتی
union suit پیراهن و شلوار یکپارچه
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
company union اتحادیه شرکت
Union Jack پرچم سینه
Union Jacks پرچم ملی انگلیس
Union Jacks پرچم سینه
European Union [EU] اتحادیه اروپا
trade union اتحادیه تجارتی
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه تجاری
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه اصناف
union hook قلاب دو حلقه
industrial union اتحادیه صنعتی
industrial union اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
international union اتحادیههای بین المللی
international union اتحادیه بین المللی
labour union اتحادیه کارگران
nut and union مهره ماسوره
labor union اتحادیه کارگران
labor union اتحادیه کارگری
post union اتحاد پستی بین المللی
radiator union پیچ و مهره رادیاتور
economic union اتحادیه اقتصادی
craft union اتحادیه صنفی
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
labor union سندیکای کارگری
custom union اتحادیه گمرکی
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
customs union اتحادیه گمرکی
female union nut محلقرارگیریمهره
western european union لوگزامبورک هلند
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
male union nut محلقرارگیریپیچ
pan american union اتحادیه پان امریکن
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
union [set theory] اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
Union of Soviet Socialist Republics اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
plate اندودن
plate شیشه
plate متورق کردن
plate کلیشه
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate تسمه
plate روپوش دادن
plate نعل اسب
plate پلیت
plate ورقه
plate زره
plate اب دادن
plate زره پوش کردن
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate ورقه تنکه
plate لوحه
plate ورقه اهن
plate صفحه اند
plate صفحه فلزی ورقه
a plate یک بشقاب
L-plate تحتتعلیم
plate لوحه روکش
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate :بشقاب
plate بقدر یک بشقاب
plate پلاک
plate قاب
plate صفحه
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate روکش کردن
plate لوح
plate clutch کلاج دیسکی
plate mark نشان عیار
rating plate پلاک قدرت
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
silver plate بانقره اندودن
silver plate فرف نقره
silver plate اب نقره
silver plate نقره اندود
shielded plate صفحه محافظ
plate roll غستگاه نورد صفحه
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
plate condenser خازن صفحهای
screw=plate حدیده
rating plate پلاک مشخصات
rating plate صفحه مشخصات
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate puller انبر صفحه باتری
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
plate shears قیچی ورق بر
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rectifier یکسوساز صفحه
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
positive plate صفحه مثبت
plate mark انگ
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate point نقطه پلیت
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate press پرس صفحه باتری
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
crown-plate بالشتک
sill plate صفحهپایه
side plate پیشدستی
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
home plate صفحهبازی
slide plate صفحهلغزان
specification plate صفحهاختصاصی
finger-plate ورق دست خور
paper plate بشقاب کاغذی
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
strike plate صفحهتوپی
splash plate صفحهآبپاش
foot plate صفحه پایه
escutcheon plate صفحهروقفلی
tin plate حلبی
tie plate بالشتک ریل
wall plate زیرسری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
stencil plate الگوی نقشه برداری
spring plate صفحه فنری
sole plate کف پنجره
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
salad plate بشقابسالادخوری
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
theoretical plate بشقابک نظری
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
wobble plate صفحه جنبان
sole plate بالشتک
plate clutch کلاج صفحهای
cover plate پشت بندصفحه بست
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
breast plate سینه بند اسب
breast plate زره سینه
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
battery plate صفحه باتری
buckled plate صفحه دولا شده
buckled plate صفحه تاشده
butt plate صفحه کف قنداق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com