Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
unit record device
دستگاه ضبط واحد
Other Matches
unit record
تک مدرکی
unit record
رکورد واحد
record
حد نصاب مسابقه
record
ثبت
record
دفتر
record
مدرک کتبی سابقه
record
سجل بایگانی
record
هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record
یادداشت کردن
record
سابقه
record
نوشته
record
صفحه گرامافون
record
مدرک ثبت کردن
record
ثبت کردن
record
ضبط کردن
record
پرونده
record
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record
ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record
ثبت گواهی ثبت شده
record
رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record
مجموعه موضوعات داده مربوطه
record
ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record
سابقه مدرک
record
لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record
یادداشت بایگانی
record
رکورد داده در یک فایل زنجیری
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record
حجم داده در یک رکورد
record
تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
on record
ثبت شده
record
رکورد
record
بایگانی ضبط
off the record
<idiom>
خصوصی
off the record
محرمانه و خصوصی
record
نام نیک
off-the-record
محرمانه و خصوصی
record
یادداشت سخنرانی
record
یادداشت درسی
record
نگاشتن
record
ثبت کردن ضبط کردن
record
ضبط شدن
record
پیشینه
record
صورت جلسه سابقه
record
صورت مذاکرات
record
تاریخچه
record
: ثبت
record
یادداشت نگارش
qualification record
پرونده خدمتی
qualification record
پرونده مهارت فنی
physical record
رکورد فیزیکی
logical record
رکورد منطقی
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
bad record
پیشینه بد
phonograph record
صفحه گرامافون
bear record to
تصدیق یا اثبات کردن
physical record
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record
مدرک مادی
addition record
رکورد اضافی
record as target
اماج را ثبت کنید
record gap
شکاف بین رکوردها
record gap
شکاف بین مدارک
record format
قالب رکورد
record format
قالب مدرک
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
record count
شمارش رکوردها
record count
شمار مدارک
record book
دفتر ثتب سوابق
record book
دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
record blocking
دسته کردن رکوردها
record blocking
بلاکه کردن رکوردها
record as target
ثبت اماج
record as target
ثبت کردن بعنوان هدف
record gap
فاصله خالی بین رکوردها
amendment record
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
criminal record
سوء پیشینه جزائی
cumulative record
نمودار تراکمی
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
data record
رکورد داده ها
debt of record
دین قانونی
debt of record
بدهی قانونی record of court محکوم به
deletion record
یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
record blocking
کنده یی کردن مدارک
end of record
انتهای مدرک
header record
سررکورد
header record
رکورد سرامد
conveyance by record
انتقال قهری به حکم دادگاه
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
bad record
سوء سابقه
logical record
مدرک منطقی
lable record
رکورد برچسب
home record
رکورد مبدا
beat a record
حد نصاب را شکستن
boot record
رکورد راه اندازی
break a record
رکورد شکنی
carded for record
از خدمت صف معاف
carded for record
معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
clean record
نداشتن پیشینه بد
clean record
عدم سوسابقه حسن پیشینه
clinical record
پرونده بالینی
clinical record
پرونده بهداشتی
clinical record
پرونده بیمارستانی
home record
سررکورد
track record
سابقه
record players
گرامافون
verbatim record
porotocol
transaction record
رکورد تراکنش
trailer record
رکورد پشت بند
trailer record
مدرک پشت بند
set a record
رکورد بر جای گذاشتن
[ورزش]
record player
گرامافون
track record
پیشینه
record control
دکمهضبط
record library
مرکزکرایهنوارکاست
record-breaker
فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record-breaker
ثبتکند
record-breaking
شکستنرکورد
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
record button
دکمهضبط
tape record
روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
label record
مدرک برچسب
stock record
سابقه موجودی
record keeping
نگهداری سوابق
record management
مدیریت رکوردها
record management
مدیریت مدارک
record length
طول رکورد
record length
درازای مدرک
record layout
طرح بندی مدرک
record layout
ترتیب کلی رکوردها
record manager
مدیر رکورد
record number
شماره رکورد
record separator
جداکننده رکوردها
record printer
اشاره گر رکورد
record prices
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
record office
اداره بایگانی کل
record head
نوک ضبط
record of service
سابقه خدمت
record of events
دفتر ثبت وقایع
record of events
ثبت وقایع
record layout
طرح کلی رکوردها
record announcement button
دکمهاعلام کنندهضبط
data record system
سیستمضبطاطلاعات
record muting button
دکمهضبطبدونصدا
automatic record changer
گرام خودکار
Disc . Gramaphone record.
صفحه گراما فون
world record holder
دارنده رکورد جهانی
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
He broken an Olympic record.
رکورد المپیک را شکست
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
kuder preference record
رجحان سنج کودر
variable length record
رکورد با طول متغیر
variable length record
مدرک با طول متغیر
graduate record examination
جی ار ای
graduate record examination
امتحان ورودی بعد ازلیسانس
freedom from evil record
نداشتن پیشینه بد
freedom from evil record
عدم سو سابقه
fixed length record
رکورد باطول ثابت
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
wireless record player
گرام پخش کننده
I/O device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
device
ضامن
v , device
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name
نام دستگاه
device
شعار دستگاه
device
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
PRN برای پورت چاپگر
device
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
ماشین یا وسیله کارا
device
دستگاه
device
اسباب
device
ابزار
device
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
وسیله
device
اختراع
device
تمهید
device
شیوه
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
وسیله جانبی
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
عامل
device
خارضامن
device
چاشنی
device
فزاره
device
اپارات
device
تجهیزات
device
دستگاه اسباب وسیله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com