Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
unit train
بنه یکان
unit train
بنه اماد یکان
Other Matches
train
بنه اماد
train
بنه دریایی
train
کاروان
train
مسیرجریان کار
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
train
ترن
train
عقبه یکان
train
اموزش دادن
train
تعلیم دادن
train
یک رشته موج
train
اماده کردن اسب
train
رشته
train
سلسله
train
بنه یکان
train
پیش قطار
train
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train
نظم ترتیب
train
متلزمین
train
رشته سلسله
train
ازار
train
دم
train
دنباله
train
قطار
train
حیله
train
تله
train
تمرین
train
کاراموزی کردن
train
نشانه رفتن
train
ورزش کردن
train
فرهیختن
train
پروردن ورزیدن
train
تربیت کردن
train
فریب اغفال
train
[teach]
تعلیم دادن
train ride
گردش با قطار
train journey from ... over ... to ...
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
freight train
قطار باری
commuter train
قطارمسافربری
boat train
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
electric train
ترن برقی
electric train
قطار برقی
boat train
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
train
[teach]
تدریس کردن
train
[teach]
درس دادن
train
[teach]
اموزاندن
train
[teach]
یاد دادن
train
[teach]
آموزش دادن
train
[teach]
تربیت کردن
explosive train
فتیله انفجاری
battering train
توپخانه محاصره
There is a train to London at 8.
یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
I'd like a train timetable.
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
cogging train
مسیر اولیه
When wI'll the train arrive ?
چه وقت قطار می آید ؟
intercity train
قطار بین شهری
a thorugh train
قطار بدون توقف
When is the last train to Oxford?
چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
When is the next train to Oxford?
چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
intercity train
قطار بین شهری با توقف
Is there a train to the airport?
آیا برای فرودگاه قطار هست؟
The train came in on time .
قطار به موقع رسید ( سروقت )
Is this the train to Liverpool?
آیا این قطار شهر لیورپول است؟
When does the train arrive?
قطار کی می رسد؟
passenger train
قطارمسافربری
power train
آموزشقدرت
blooming train
مسافت نورد
breaking down train
راه اولیه
train station
ایستگاهقطار
underground train
ترنزیرزمینی
toilet-train
آموزشدادنبهبچهبرایکنترلادرارومدفوع
burning train
مسیر اشتعال
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
gravy train
<idiom>
train headway
فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
igniter train
مدار اتش
igniter train
مدار مشتعل کننده
igniter train
مجموعه چاشنی
impluse train
توالی ایمپولز
impluse train
پالس
limited train
قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited train
قطارمحدود
train priter
چاپگرقطاری
omnibus train
قطاریکه هر ایستگاهی می ایستد
train priter
چاپگر سلسلهای
train path
اجازه عبور ترن روی یک خط
train oil
روغن نهنگ
train oil
روغن بالن
wave train
قطار موج
train of waves
قطار موج
parliamentary train
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
train of thought
رشته افکار
i lost the train
به قطار نرسیدم
i lost the train
قطار را از دست دادم
powder train
فتیله باروتی
train driver
راننده قطار
goods train
قطار حمل کالا
accomodation train
راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
pulse train
سلسله تپش ها
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
gravy train
منبع درامد بدون زحمت
express train
قطارویژه تندرو
gravy train
منبع در امد نامشروع
goods train
قطار باربری
powder train
مدار خرج مدار باروت
pulse train
قطار تپشها
The train was 10 minutes late.
قطار 10 دقیقه دیر رسید
She interrupted the train of my thoughts.
رشته افکارم را پاره کرد
Is this the right platform for the train to London?
آیا این سکوی قطار لندن است؟
the train runs without a stop
قطار بدون ایست
Does the train stop in London?
آیا قطار در لندن توقف دارد؟
the train runs without a stop
میرود
Is there train running on time?
آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
Your train will leave from platform 8.
قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
cogging mill train
مسیر دستگاه نورد شمش
troop train ration
جیره بین راه
troop train ration
جیره طبخی بین راه
When does the train
[bus]
to ... depart?
قطار
[اتوبوس]
به ... کی حرکت می کند؟
The train ran off the rails.
قطار از خط خارج شد
Luchily for me the train was late.
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
How long does the train stop here?
چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Is the train from Leeds late?
آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
train operator
[American E]
راننده قطار
What platform does the train to York leave from?
قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What time does the train arrive in London?
چه وقت قطار به لندن می رسد؟
What platform does the train from York arrive at?
قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
Drop me off in front of the train station!
من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
Consider yourself lucky
[fortunate]
(that) you weren't on the train at that time.
شما باید خودتان را خوش شانس
[خوشبخت]
در نظر بگیرید
[که]
در آن زمان در قطار نبودید.
We rushed ( hurried ) back to the train station.
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
unit
یک
unit
نفر عدد فردی
unit
بافر با طول یک حرف .
unit
فرد
unit
یکان
unit
یکا
unit
دستگاه
unit
واحدنظامی
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
قسمت
unit
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit
وسیله جانبی
unit
یک دستگاه
unit
یکه
unit
میزان
unit
واحد
unit
یگان شمار
unit cost
هزینه واحد
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unit citation
جشنهای یکانی
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
unit load
واحد بار
unit kilometer
مصرف کیلومتری یکان
unit journal
دفتر روزنامه یکان
unit distance
با فاصله واحد
unit distribution
روش تقسیم به یکان
unit distribution
روش توزیع به یکان
unit elasticity
کشش واحد
unit elongation
ازدیاد طول ویژه
unit emplaning
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
unit funds
اعتبارات یکانی
unit hydrograph
هیدروگراف واحد
unit cost
هزینه هر واحداز کالا
unit cell
سلول واحد
task unit
یگان ماموریت
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tape unit
واحد نوار
system unit
محفظه سیستم
storage unit
واحد انباره
storage unit
واحد ذخیره
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
staging unit
یکان بارگیری کننده
single unit
یکان مستقل
single unit
یکان منفرد
shipping unit
واحد حمل
shipment unit
یکان مسئول ارسال کالاها
terminal unit
واحد پایانه
terminal unit
واحد پایانی
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
unit awards
تشویق نامه یکانی
unit awards
جوایز یکانی
unit assembly
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unit assembly
یک قطعه مجزا
two unit system
دستگاه دو برقی
troop unit
یکان سربازدار
troop unit
یکان صنفی
functional unit
واحد در حال کار
split unit
یکان جدا شده یا مجزا شده
thermal unit
واحدسنجش گرما
the name of the unit of gold
دینار
service unit
یکان خدمات
unit training
اموزش یکانی
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
work unit
واحد کار
work unit
یک واحد تقسیم کار
work unit
یک قسمت جزیی از کار
volume unit
واحد بلندی صدا
unit weight
وزن واحد
unit weight
وزن مخصوص
unit tube
لوله واحد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com