English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
English Persian
user defined تعریف شده توسط کاربر
user defined تعریف یا انتخاب کاربر
Search result with all words
user defined function عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
user defined key کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
Other Matches
defined مشخص کردن
defined معین کردن
defined تعریف کردن
defined معین کردن معنی کردن
defined تعریف کردن معنی کردن
defined 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined تعیین کردن تعریف کردن
well defined function تابع خوش تعریف
defined function تابع تعریف شده
partially defined پاره تعریف شده
the bill defined his powers حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
Defined depth finder تعریف عمق یاب
user حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
user یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
user کاربر
user کاربر
user اپراتور
user گرداننده
user متصدی
user کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
user استعمال کننده کاربر
user استفاده کننده
user مصرف کننده
user انتفاع از اموال
user انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
user سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
user بکار برنده
user نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
user متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
user آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
user بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user مشابه 10322
user بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
user پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
user group گروه کاربران
user group گروه استفاده کننده
user freindly کاربریار
user freindly کاربرپسند
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
user default پیش فرض کاربر
user interface میانجی کمکی
user-friendly که استفاده و کار با آن ساده است
user's terminal ترمینال استفاده کننده
user's manual کتاب راهنمای استفاده کننده
user terminal پایانه کاربر
user supplied تامین شده توسط کاربر
dominant user یکان مصرف کننده عمده
user program برنامه استفاده کننده
user program برنامه کاربر
user profile جدول نمودار استفاده کننده
user library کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
user cost هزینه استفاده
user cost هزینه استعمال
user area فضای مخصوص استفاده کننده
common user عمومی
common user مشترک
common user خدمات عمومی
computer user استفاده کننده کامپیوتر
dominant user استفاده کننده عمده
end user شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
end user کاربر نهایی
end user استفاده کننده نهایی
mid user اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
user friendly که استفاده و کار با آن ساده است
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
multi user چند کاربری
power user کاربر پیشرفته
single user تک کاربری
common user items اقلام مشترک المصرف بین یکانها
common user items اقلام عمومی
common user items امادمشترک
user cost of capital هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
common user items کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user supplies کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
graphical user interface میانجی نگارهای کاربر
highway user tax مالیات حق عبور
graphical user interface استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
user oriented language زبان استفاده کننده گرا
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multiple user system سیستم چند استفاده کننده
user programmable terminal ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
marginal user cost هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com