Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English
Persian
user library
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
Other Matches
library
برنامه دان مجموع برنامه ها
library
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library
متن ها
library
مجموعه فایل ها
library
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library
کتابخانه
library
قرائتخانه کتابفروشی
library
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
common library
کتابخانه اشتراکی
circulating library
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
macro library
درشت کتابخانه
catalogue library
محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
library routine
روال مجموعه ها
library science
علم کتابداری
library science
علم تنظیم ومحافظت از کتب
library software
نرم افزار کتابخانهای
library tape
نوار کتابخانهای
library subroutine
زیروال کتابخانهای
library routine
روال کتابخانه
library routine
روال کتابخانهای
library automation
خودکارسازی کتابخانه
library call
فراخوانی کتابخانهای
disk library
کتابخانه دیسک
library edition
چاپی که درخودکتابخانه باشد
library facilities
تسهیلات کتابخانهای
library maintenance
نگهداشت کتابخانهای
library manager
مدیر کتابخانه
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste
چسب نشاستهای
library program
برنامه کتابخانهای
macro library
کتابخانه ماکرو
our library is well stocked
کتابخانه ماموجودی
our library is well stocked
خوبی دارد
system library
کتابخانه سیستم
systems library
کتابخانه سیستم ها
tape library
کتابخانه نوارها
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
walking library
کتابخانه متحرک
walking library
شخص دانشمند
record library
مرکزکرایهنوارکاست
lending library
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
support library
کتابخانه پشتیبان
subroutine library
کتابخانه زیرروال
our library is well stocked
جنس کتابخانه ما جور
our library is well stocked
است
program library
کتابخانه برنامه ها
program library
کتابخانه برنامه
project library
کتابخانه پروژه
public library
کتابخانه عمومی
routine library
کتابخانه روال ها
subroutine library
کتابخانه زیرروال ها
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
user
متصدی
user
اپراتور
user
گرداننده
user
کاربر
user
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
user
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
user
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
user
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user
یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
user
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user
انتفاع از اموال
user
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
user
رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
user
بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user
مشابه 10322
user
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
user
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
user
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
user
کاربر
user
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
user
بکار برنده
user
استعمال کننده کاربر
user
مصرف کننده
user
استفاده کننده
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
The library is the obvious place for the after-dinner hours.
کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
There are ine milion book (volumes)in this library.
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
user interface
میانجی کمکی
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
user supplied
تامین شده توسط کاربر
user-friendly
که استفاده و کار با آن ساده است
user program
برنامه کاربر
user defined
تعریف یا انتخاب کاربر
user defined
تعریف شده توسط کاربر
user terminal
پایانه کاربر
user freindly
کاربرپسند
user group
گروه کاربران
user group
گروه استفاده کننده
user program
برنامه استفاده کننده
end user
شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
user's terminal
ترمینال استفاده کننده
user freindly
کاربریار
user profile
جدول نمودار استفاده کننده
user's manual
کتاب راهنمای استفاده کننده
user default
پیش فرض کاربر
end user
کاربر نهایی
dominant user
استفاده کننده عمده
dominant user
یکان مصرف کننده عمده
mid user
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
multi user
چند کاربری
common user
عمومی
common user
مشترک
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
power user
کاربر پیشرفته
single user
تک کاربری
user friendly
که استفاده و کار با آن ساده است
common user
خدمات عمومی
end user
استفاده کننده نهایی
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
user cost
هزینه استعمال
user cost
هزینه استفاده
computer user
استفاده کننده کامپیوتر
common user supplies
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
highway user tax
مالیات حق عبور
graphical user interface
میانجی نگارهای کاربر
graphical user interface
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
common user items
امادمشترک
common user items
اقلام عمومی
common user items
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
user defined function
عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
user defined key
کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
user oriented language
زبان استفاده کننده گرا
multiple user system
سیستم چند استفاده کننده
marginal user cost
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
common user items
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
user programmable terminal
ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
user cost of capital
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
common user net work
شبکه مخابراتی مشترک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com