Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
user programmable terminal
ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
Other Matches
programmable terminal
ترمینال قابل برنامه ریزی
user terminal
پایانه کاربر
user's terminal
ترمینال استفاده کننده
programmable memory
حافظه برنامه پذیر
programmable check
مقابله برنامه ریزی شده
electronically programmable
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
programmable calculator
ماشین حساب قابل برنامه نویسی
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
programmable read only memory
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
programmable function key
یچی که کار مشخص یا دستورات مشخصی به آن منتسب میشود
programmable function key
کلید برنامه پذیر
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
erasable programmable read only memory
eprom
user
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
user
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
user
بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user
مشابه 10322
user
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
user
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user
کاربر
user
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
user
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
user
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user
یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
user
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
user
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
user
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
user
انتفاع از اموال
user
اپراتور
user
متصدی
user
گرداننده
user
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user
رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
user
کاربر
user
مصرف کننده
user
استفاده کننده
user
استعمال کننده کاربر
user
بکار برنده
user friendly
که استفاده و کار با آن ساده است
computer user
استفاده کننده کامپیوتر
dominant user
استفاده کننده عمده
dominant user
یکان مصرف کننده عمده
end user
شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
end user
کاربر نهایی
power user
کاربر پیشرفته
mid user
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
multi user
چند کاربری
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
end user
استفاده کننده نهایی
user program
برنامه استفاده کننده
user group
گروه استفاده کننده
user group
گروه کاربران
user interface
میانجی کمکی
user library
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
user profile
جدول نمودار استفاده کننده
user program
برنامه کاربر
user supplied
تامین شده توسط کاربر
user freindly
کاربریار
user freindly
کاربرپسند
single user
تک کاربری
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
user cost
هزینه استعمال
user cost
هزینه استفاده
user default
پیش فرض کاربر
user defined
تعریف شده توسط کاربر
user defined
تعریف یا انتخاب کاربر
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
user's manual
کتاب راهنمای استفاده کننده
user-friendly
که استفاده و کار با آن ساده است
common user
خدمات عمومی
common user
مشترک
common user
عمومی
user cost of capital
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
common user items
اقلام عمومی
common user items
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
graphical user interface
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
graphical user interface
میانجی نگارهای کاربر
highway user tax
مالیات حق عبور
graphical user interface
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
marginal user cost
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
multiple user system
سیستم چند استفاده کننده
user oriented language
زبان استفاده کننده گرا
user defined function
عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
common user items
امادمشترک
common user supplies
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
user defined key
کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
common user items
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user net work
شبکه مخابراتی مشترک
terminal
نهائی
terminal
پایانی
terminal
محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal
اخری
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
انتهایی
terminal
نهایی
terminal
قطب مدار
terminal
پایانه
tv terminal
ترمینال تلویزیونی
ro terminal
ترمینال- RO
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal
نقطه اتصال الکتریکی
terminal
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
انتها
terminal
ترمینال
terminal
انتهائی
terminal
واقع در نوک پایان
terminal
کلم
terminal
اخر خط راه اهن یا هواپیما
terminal
پایانه پایانی
terminal tackle
طعمه
terminal symbol
علامت پایانی
terminal symbol
نماد پایانی
terminal tackle
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal stand
پایه ترمینال
terminal sensitivity
حد بیشینه حساسیت
terminal voltage
ولتاژ ترمینال
terminal repeater
تقویت کننده نهایی
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
terminal reinforcement
تقویت پایانی
terminal price
قیمت تحویل
terminal port
بندر مقصد
terminal voltage
ولتاژ قطبی
terminal velocity
سرعت حد
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
terminal velocity
سرعت گلوله داخل لوله
terminal unit
واحد پایانی
terminal price
قیمت نهائی
terminal unit
واحد پایانه
terminal threshold
استانه پایانی
terminal rig
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
transformer terminal
ترمینال ترانسفورماتور
two terminal network
شبکه دو قطبی
oil terminal
پایانهسوخت
passenger terminal
ترمینالمسافران
satellite terminal
ترمینالفضاپیما
telecommunication terminal
ترمینالارتباطراهدور
terminal arborization
ترمینالشاخهشاخه
terminal bronchiole
برنشبتانتهایی
terminal filament
رشتهانتخابی
terminal lobe
برگهگوشتیانتهایی
terminal moraine
منبعیخانتهایی
terminal tackles
انتهایقرقرهقلاب
grain terminal
پایانهحبوبات
container terminal
پایانهبستهها
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
terminal bud
شکوفهانتهایی
negative terminal
پایانه منفی
video terminal
پایانه تصویری
video terminal
ترمینال تصویری
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
VT terminal emulation
مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
water terminal
ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا
bonding terminal
اتصالترمینال
bulk terminal
اندازهپایانی
terminal velocity
سرعت داخلی گلوله
terminal organ
اندام پایانی
connection terminal
پایانه اتصال
input terminal
ترمینال اولیه
intelligent terminal
ترمینال هوشمند
intermediate terminal
ترمینال میانی
keyboard terminal
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
local terminal
پایانه محلی
local terminal
ترمینال محلی
negative terminal
قطب مدار منفی
collector terminal
ترمینال کلکتور
neutral terminal
قطب مدار خنثی
dumb terminal
ترمینال گنگ
positive terminal
قطب مدار مثبت
central terminal
پایانه مرکزی
primery terminal
ترمینال اولیه
bus terminal
ایستگاه اتوبوس
bus terminal
ترمینال
input terminal
ترمینال ورودی
grid terminal
اتصال شبکه
grid terminal
ترمینال شبکه
terminal stimulus
محرک پایانی
data terminal
ترمینال داده
dial up terminal
ترمینال شماره گیری
display terminal
پایانه نمایشگر
display terminal
ترمینال نمایش
communications terminal
ترمینالهای ارتباطی
dumb terminal
وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
dumb terminal
پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
earth terminal
ترمینال زمین
filament terminal
ترمینال فیلامان
four terminal network
شبکه چهار قطبی
water terminal
باراندازهای ابی
generator terminal
ترمینالهای ژنراتور
graphical terminal
ترمینال گرافیکی
graphics terminal
ترمینال گرافیکی
battery terminal
ترمینال باطری
terminal operations
عملیات بارانداز
smart terminal
ترمینال هوشمند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com