Total search result: 203 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
user terminal |
پایانه کاربر |
|
|
Search result with all words |
|
user programmable terminal |
ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده |
user's terminal |
ترمینال استفاده کننده |
Other Matches |
|
user |
مشابه 10322 |
user |
بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست |
user |
رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است |
user |
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص |
user |
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند |
user |
انتفاع از اموال |
user |
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند |
user |
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است |
user |
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن |
user |
کاربر |
user |
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید |
user |
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود |
user |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
user |
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد |
user |
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند |
user |
یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن |
user |
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد |
user |
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم |
user |
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است |
user |
استفاده کننده |
user |
استعمال کننده کاربر |
user |
بکار برنده |
user |
اپراتور |
user |
متصدی |
user |
گرداننده |
user |
کاربر |
user |
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود |
user |
مصرف کننده |
user supplied |
تامین شده توسط کاربر |
naive user |
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد |
user's manual |
کتاب راهنمای استفاده کننده |
multi user |
چند کاربری |
mid user |
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر |
end user |
استفاده کننده نهایی |
end user |
کاربر نهایی |
end user |
شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد |
dominant user |
یکان مصرف کننده عمده |
dominant user |
استفاده کننده عمده |
computer user |
استفاده کننده کامپیوتر |
common user |
خدمات عمومی |
user program |
برنامه استفاده کننده |
power user |
کاربر پیشرفته |
user area |
فضای مخصوص استفاده کننده |
user cost |
هزینه استعمال |
user cost |
هزینه استفاده |
user default |
پیش فرض کاربر |
user defined |
تعریف شده توسط کاربر |
user defined |
تعریف یا انتخاب کاربر |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
user freindly |
کاربرپسند |
user freindly |
کاربریار |
single user |
تک کاربری |
user group |
گروه استفاده کننده |
user group |
گروه کاربران |
user interface |
میانجی کمکی |
user library |
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر |
user profile |
جدول نمودار استفاده کننده |
user program |
برنامه کاربر |
common user |
مشترک |
common user |
عمومی |
user friendly |
که استفاده و کار با آن ساده است |
user-friendly |
که استفاده و کار با آن ساده است |
user cost of capital |
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی |
user defined function |
عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است |
user defined key |
کلید تعریف شده توسط استفاده کننده |
multi user system |
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند |
marginal user cost |
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی |
graphical user interface |
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند |
user oriented language |
زبان استفاده کننده گرا |
graphical user interface |
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل |
graphical user interface |
میانجی نگارهای کاربر |
highway user tax |
مالیات حق عبور |
multiple user system |
سیستم چند استفاده کننده |
common user items |
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد |
common user items |
امادمشترک |
common user items |
اقلام عمومی |
common user items |
اقلام مشترک المصرف بین یکانها |
common user supplies |
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد |
common user net work |
شبکه مخابراتی مشترک |
terminal |
ترمینال |
terminal |
قطب مدار |
terminal |
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی |
terminal |
نهائی |
terminal |
پایانی |
terminal |
اخری |
terminal |
محل پیاده وسوار کردن بارها |
terminal |
پایانه |
terminal |
خرابی که قابل تعمیر نیست |
terminal |
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد. |
tv terminal |
ترمینال تلویزیونی |
ro terminal |
ترمینال- RO |
terminal |
نقطه اتصال الکتریکی |
terminal |
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود |
terminal |
محل اتصال پیچ اتصال |
terminal |
کلم |
terminal |
انتهائی |
terminal |
پایانه پایانی |
terminal |
واقع در نوک پایان |
terminal |
نهایی |
terminal |
انتهایی |
terminal |
اخر خط راه اهن یا هواپیما |
terminal |
انتها |
terminal port |
بندر مقصد |
terminal unit |
واحد پایانه |
terminal unit |
واحد پایانی |
terminal phase |
مرحله اخر مسیر حرکت موشک |
terminal velocity |
سرعت داخلی گلوله |
terminal velocity |
سرعت گلوله داخل لوله |
terminal velocity |
سرعت حد |
terminal bud |
شکوفهانتهایی |
terminal voltage |
ولتاژ قطبی |
terminal voltage |
ولتاژ ترمینال |
terminal threshold |
استانه پایانی |
terminal tackle |
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری |
terminal port |
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت |
terminal price |
قیمت تحویل |
terminal price |
قیمت نهائی |
terminal reinforcement |
تقویت پایانی |
terminal repeater |
تقویت کننده نهایی |
terminal rig |
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری |
terminal sensitivity |
حد بیشینه حساسیت |
terminal stand |
پایه ترمینال |
terminal symbol |
نماد پایانی |
terminal tackle |
طعمه |
terminal symbol |
علامت پایانی |
transformer terminal |
ترمینال ترانسفورماتور |
grain terminal |
پایانهحبوبات |
container terminal |
پایانهبستهها |
bulk terminal |
اندازهپایانی |
bonding terminal |
اتصالترمینال |
water terminal |
ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا |
water terminal |
باراندازهای ابی |
VT terminal emulation |
مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها |
VT terminal emulation |
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند |
video terminal |
ترمینال تصویری |
video terminal |
پایانه تصویری |
oil terminal |
پایانهسوخت |
passenger terminal |
ترمینالمسافران |
two terminal network |
شبکه دو قطبی |
upper terminal |
ایستگاه کوهستانی |
terminal tackles |
انتهایقرقرهقلاب |
terminal moraine |
منبعیخانتهایی |
terminal lobe |
برگهگوشتیانتهایی |
terminal filament |
رشتهانتخابی |
terminal bronchiole |
برنشبتانتهایی |
terminal arborization |
ترمینالشاخهشاخه |
telecommunication terminal |
ترمینالارتباطراهدور |
satellite terminal |
ترمینالفضاپیما |
dumb terminal |
ترمینال گنگ |
terminal organ |
اندام پایانی |
communications terminal |
ترمینالهای ارتباطی |
graphical terminal |
ترمینال گرافیکی |
graphics terminal |
ترمینال گرافیکی |
grid terminal |
اتصال شبکه |
input terminal |
ترمینال ورودی |
input terminal |
ترمینال اولیه |
intelligent terminal |
ترمینال هوشمند |
intermediate terminal |
ترمینال میانی |
keyboard terminal |
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود |
line terminal |
ترمینال خط |
local terminal |
پایانه محلی |
local terminal |
ترمینال محلی |
display terminal |
پایانه نمایشگر |
air terminal |
باراندازهوایی |
air terminal |
ترمینال هوایی |
negative terminal |
قطب مدار منفی |
generator terminal |
ترمینالهای ژنراتور |
four terminal network |
شبکه چهار قطبی |
bus terminal |
ایستگاه اتوبوس |
connection terminal |
پایانه اتصال |
terminal stimulus |
محرک پایانی |
data terminal |
ترمینال داده |
dial up terminal |
ترمینال شماره گیری |
display terminal |
ترمینال نمایش |
bus terminal |
ترمینال |
battery terminal |
ترمینال باطری |
dumb terminal |
وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند |
collector terminal |
ترمینال کلکتور |
dumb terminal |
پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند |
earth terminal |
ترمینال زمین |
battery terminal |
قطب باتری |
central terminal |
پایانه مرکزی |
filament terminal |
ترمینال فیلامان |
negative terminal |
پایانه منفی |
terminal operations |
عملیات اسکلهای |
terminal board |
تخته کلم |
terminal ballistics |
بالیستیک نهایی گلوله |
terminal ballistics |
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف |
terminal board |
تخته اتصال سیم |
terminal board |
محوراتصال سیمها |
terminal board |
تخته ترمینال |
terminal box |
جعبه کلم |
terminal box |
جعبه ترمینال |
terminal command |
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی |
terminal emulation |
تقلید ترمینالی |
terminal emulation |
نمایه سازی پایانه |
terminal error |
خطای پایانی |
terminal guidance |
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه |
terminal insomnia |
بیخوابی پایانی |
terminal operations |
عملیات بارانداز |