Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
English
Persian
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
vacation camp
[American E]
تفریحگاه تعطیلی
Other Matches
to take a vacation
مرخصی گرفتن
vacation
فاصله دو اجلاس
to take a vacation
به تعطیلات رفتن
vacation
مرخصی
vacation
استراحت
vacation
به تعطیل رفتن
vacation
مرخصی گرفتن
vacation
اسودگی
vacation
تعطیل
vacation
بیکاری
vacation
مرخصی مهلت
to be away on vacation
[American]
داشتن مرخصی
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
to be away on vacation
[American]
در مرخصی بودن
long vacation
تعطیلاتتابستانی
vacation monthes long
نفوذ دوررس
vacation monthes long
تعطیل 3 ماه
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
camp
خیمه سرا
camp
پادگان اردو زدن چادر زدن
camp
اردوگاه نظامی
camp
چادر
camp
چادر زدن
camp
اردو زدن
camp
منزل کردن
camp
لشکرگاه
camp
اردوگاه
camp
اردو
summer camp
پایگاهتابستانی
Where is the location of this camp ?
محل این اردوگاه کجاست ؟
camp bed
تخت خواب سفری
refugee camp
اردوگاه پناهندگان
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
flying camp
اردوی سبک وسیار
camp color
پرچم کوچک اردوگاهی
aides-de-camp
اجودان مخصوص
aide-de-camp
اجودان مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp beds
تخت خواب سفری
holiday camp
تفریحگاهتعطیلی
to skirt a camp
از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
labor camp
اردوگاه کار
internment camp
بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
concentration camp
بازداشتگاه اسرا
computer camp
اردوی کامپیوتر
camp color
پرچم اردویی
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
camp chair
صندلی تاشونده
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp
پایگاه مبنا
concentration camp
بازداشتگاه
to strike camp
اردورابهم زدن
trailer camp
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
prison camp
اردوگاه زندانیان
prison camp
بازداشتگاه بیرون شهر
prison camp
زندان صحرایی
work camp
محل کار زندانیان
concentration camp
منطقه تجمع اسرا
work camp
اردوی کار
boot camp
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
concentration camp
بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camp
اردوگاه کار اجباری
training camp
اردوی امادگی
camp color party
دسته پرچم یورتچی
two-burner camp stove
اجاقدوشعله
camp color party
گروه پرچم
single-burner camp stove
اجاقپیکنیکیتکشعله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com