Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
vacuum system console	کاهشدهندهسیستمخلاء
Other Matches
console	کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
operator console	کنسول اپراتور
systems console	پیشانه سیستم ها
systems console	میزفرمان سیستم ها
organ console	قسمتهایکنسول
control console	پیشانه کنترل
control console	کنسول کنترل
information console	کنسولاطلاعاتی
centre console	میزفرمانمرکزی
display console	پیشانه نمایشگر
display console	کنسول نمایش
duplex console	پیشانه مضاعف
console table	میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
master console	پیشخوان اصلی
key-console	[تیر یک طرف بسته شده]
To comfort (console) someone.	از کسی دلجویی کردن
sound console	پایه صدا
score-console	صفحهنمایشامتیاز
producer console	کنسولتولید
console operator	اپراتور کنسول
console printer	چاپگر کنسول
operator console	پیشانه اپراتور
operator console	پیشانه متصدی
computer control console	panel control
console type writer	ماشین تحریر میز فرمان
vacuum	خلا
vacuum	خلاء
vacuum	جلاء
vacuum	فرف یاجای بی هوا
vacuum	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum	فضای تهی
high vacuum	خلاء زیاد
vacuum trust	تراست در خلاء
hard vacuum	خلاء سخت
vacuum diaphragm	خلفدیواره
low vacuum	خلاء کم
absolute vacuum	خلاء مطلق
vacuum diaphragm	خلفپرده
vacuum manifold	لولهچندلایتخلیه
vacuum tunnel	تونل خلاء
vacuum cleaner	جاروی برقی
vacuum cleaners	جاروی برقی
vacuum-packed	تهیه شده
vacuum-packed	کیپ و بیهوا
vacuum-packed	مکیده
vacuum distillation	تقطیر در خلاء
vacuum tube	لوله خلاء
vacuum tube	لامپ خلاء
vacuum pump	پمپ خلاء
vacuum oven	اون خلاء
vacuum gage	خلاء سنج
vacuum cutout	افتامات خلائی
vacuum concrete	بتن مکیده
vacuum concrete	ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vacuum chamber	اتاق خلاء
ultra high vacuum	مسیر ازاد متوسط هوا
vacuum precessed concrete	بتن با قالب خلاء
cylinder vacuum cleaner	سیلندرجاروبرقی
hand vacuum cleaner	جارودستی
vacuum impregnating process	پرسازی در خلاء
vacuum tube detector	اشکارساز با لامپ خلاء
vacuum coffee maker	تخلیهقهودرستکن
vacuum tube light	نور لامپ خلاء
vacuum tube voltmeter	ولت سنج با لامپ خلاء
formwork with vacuum chambers	قالب بندی با خلاء
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system	سامانه
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
c.g.s. system	دستگاه سگث
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
value system	نظام ارزشها
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
system	سیستم
system	طرز اسلوب
system	منظومه
system	مجموعه سازمان
system	ترتیب
system	روش اصول
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	جهاز
system	همست
system	همستاد روش
system	طریقه
system	دستگاه
system	سلسله رشته
system	اصول وجود
system	اسلوب
system	نظم ترتیب
system	طرز روش
system	رشته دستگاه
system	سلسله
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system	نظام
system	قاعده رویه
system	نظم منظومه
system	سازگان
system	سازمان
system	تشکیلات
system	نظام سیستم
monoclinic system	دستگاه تک شیب
system programs	برنامههای سیستم
management system	سیستم مدیریت
management system	سیستم اداره
system programming	برنامه نویسی سیستم
market system	نظام بازار
maroczy system	سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
monoprogramming system	سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
makagonov system	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system reset	راه اندازی مجدد سیستم
monocyclic system	دستگاه تکدور
system planning	طرح ریزی سیستم
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
magnetic system	سیستم مغناطیسی
system prompt	اعلان سیستم
monetary system	سیستم پولی
mnemonic system	نظام یادیار
modulation system	سیستم مدولاسیون
mksa system	دستگاه مکثا
microcomputer system	سیستم ریزکامپیوتری
mixed system	نظام مختلط
modern system	نظام جدید
modular system	سیستم پیمانهای
miniature system	خرده نظام
system priorities	تقدم های سیستم
system program	برنامه سیستم
monitor system	سیستم مبصر
system programmer	برنامه نویس سیستم
mature system	سیستم کامل
total system	سیستم کامل
measuring system	سیستم سنجش
modern system	نظام نوین
merit system	نظام شایستگی نگر
system overhead	مازاد سیستم
transmission system	سیستم انتقالی
illuminating system	سیستم روشنایی
telephone system	سیستم تلفن
incentive system	نظام تشویقی
indeterminate system	سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system	آن قابل پیش بینی نیست
tectopulvinar system	دستگاه بامی- پروانهای
induction system	سیستم مکش
tax system	نظام مالیاتی
target system	سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system	سیستم هدفها
information system	سیستم اطلاعاتی
information system	سیستم اطلاعات
ignition system	سیستم احتراق موتور
teleran system	نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
hexagonal system	دستگاه شش گوشهای
transmission system	شبکه انتقال
three wire system	دستگاه سه سیمی
three phase system	شبکه سه فاز تاسیسات سه فاز
three phase system	سیستم سه فاز
the vascular system	سلسله اوندهاومجراها
household system	نظام خانوادگی
household system	نظام تولیدخانوادگی
the nervous system	سلسله پیهای نباتی
hydraulic system	سیستم هیدرولیک
text system	سیستم متن
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
tandem system	سیستم دو پشته
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
integrate system	سیستم مجتمع
system test	ازمون سیستم
system study	مطالعه سیستم
limbic system	دستگاه کناری
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system standard	استانداردسیستم
system standard	معیار سیستم
system software	نرم افزار سیستم
system security	حفافت سیستم
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
system resource	وسیله سیستم
magnet system	سیستم اهنربایی
system testing	ازمایش سیستم
system time	زمان سیستم
system's design	مدل سیستم طرزساخت سیستم
system's design	طرح سیستم
interactive system	سیستم فعل و انفعالی
system's design	ساختمان سیستم
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system unit	محفظه سیستم
interphone system	سیستم تلفنی
irrigation system	شبکه ابیاری
isolated system	سیستم منزوی
system time	ساعت سیستم
system resource	منبع سیستم
power system	شبکه نیرو
ragozin system	سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
railroad system	سیستم راه اهن
railway system	شبکه راه اهن
railway system	سیستم راه اهن
rationing system	نظام جیره بندی
rationing system	نظام سهمیه بندی
system commands	فرامین سیستم
system check	بررسی سیستم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com