Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
valid contract
عقد صحیح
Search result with all words
the contract is still valid
قراردادباعتبار
the contract is still valid
خودباقی است
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
قرارداد کار بدون مدت
valid
درست
valid
دارای اعتبار موثر
valid
درست , طبق مجموعهای قوانین
valid
معتبر
valid
سالم
valid
قوی
to be valid
قابل قبول بودن
valid
نافذ
valid
سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
valid
قابل اطمینان
valid
صحت دار
to be valid
معتبر بودن
valid
قابل قبول
valid
قانونی درست
valid
صحیح
to be valid
به شمار آمدن
valid assumptions
فروض معتبر
hit not valid
ضربه بی ارزش شمشیرباز
valid assumptions
فروض قابل قبول
valid transaction
معامله صحیح
continue to be valid
به قوت خود باقی بودن
it is no longer valid
از درجه اعتبار ساقط است
where there is a valid reason
در موارد طبق مقررات اثبات شده
not valid abroad
در خارج
[از کشور]
معتبر نیست
Your passport is no longer valid.
گذرنامه شما دیگر اعتبار ندارد.
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
A valid
[plaueible, acceptable]
excuse.
عذر موجه
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ?
آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
in contract
طبق قرارداد
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
by contract
بطور مقاطعه
contract with
عقد کردن
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract
قراداد کلی
contract
مقاطعه
contract
قرارداد بستن
contract
دچارشدن
contract
منقبض شدن
contract
قرارداد
contract
پیمان
contract
همکشیدن
contract
منقبض شدن مخفف کردن
contract
کنترات کردن منقبض کردن
contract
مقاطعه کاری کردن
contract
قرردادبستن
contract
: پیمان بستن
contract
کنترات پیمان .
according to the contract no. ...
طبق قرارداد شماره ...
contract
:قرارداد
contract
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
منقبض کردن
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
تعهد
contract
عقد
His objection doesnt apply . His objection is not valid .
ایرادش واردنیست
quasi contract
شبه عقد
parties to the contract
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
متعاقدین
parties to the contract
طرفین عقد
performance of a contract
اجرای قرارداد
prime contract
قرارداد اصلی
privity in contract
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract
مسئوولیت طرفین قرارداد
provisions of a contract
مواد قرار داد
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
provisions of a contract
شرایط قرار داد
privity of contract
رابطه متعاقدین
quasi contract
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract
شبه قرارداد
parties to the contract
متعاملین
marriage contract
عقد نکاح
multilateral contract
قرارداد چند جانبه
negotiated contract
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract
قرارداد باز
open contract
قرارداد غیر معین
license contract
قرارداد اجازه استفاده
operation of contract
نفوذ قرارداد
optional contract
عقد خیاری
optional contract
مجازی
optional contract
خیاری
optional contract
غیر واجب
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract
طرفین متعاهدین
parties to a contract
طرفین قرارداد
marriage contract
عقد نامه
requirements of a contract
مقتضای عهد
revocable contract
عقد جایز
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract
عقد فضولی
unconditional contract
عقد منجز
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
قراردادایقاعی
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
validity of a contract
اعتبار قرارداد
validity of contract
صحت قرارداد
value cost contract
پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract
عقد باطل
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract
پیمان نامه
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
بمناقصه گذاشتن
revocable contract
عقد مجاز
reward contract
عقد جعاله
sales contract
قرارداد فروش
service contract
قرارداد خدمت
service contract
قرارداد انجام خدمت
service contract
قرارداد خدماتی
simple contract
قرارداد شفاهی
simple contract
عقد منعقد درسند عادی
social contract
قرار داد اجتماعی
social contract
قرارداد اجتماعی
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract
مفاد قرارداد
the life of a contract
مدت یک قرارداد
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
contract period
مدت قرارداد
contract note
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
سند قرارداد
contract guarantee
ضمانت قرارداد
contract guarantee
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
منحنی قرارداد
contract curve
منحنی مبادله
contract control
کنترل دینامیکی
contract clause
شرط متعارف در هر قرارداد
contract of affreightment
قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment
قراردادحمل
contract control
کنترل تغایر
contract period
دوره قرارداد
contract of sales
قرارداد فروش
contract of sale
عقد بیع
contract of sale
قرارداد فروش
contract of reward
جعاله
contract of guarantee
عقد ضمان
contract of guarantee
ضمان عقدی
contract of farmletting
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
مزارعه
conditions of contract
شرایط قرارداد
conditional contract
عقد معلق
breach of contract
تخلف از قرارداد
breach of contract
نقض مفادقرارداد
breach of contract
نقض قرارداد
bilateral contract
قرارداد دو جانبه
based on a contract
قراردادی
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
لغو یک قرارداد
assignment of contract
انتقال قرارداد
completion of a contract
انجام یک قرارداد
completion of a contract
انجام دادن قرارداد
completion of contract
امضای قرارداد
conditional contract
عقد مشروط
conclusion of a contract
مبایعه
conclusion of a contract
parties two between asale of
enter into a contract
منعقد کردن عقد
enter into a contract
عقد بستن
conclude a contract
منعقد کردن عقد
conclude a contract
عقد بستن
composition contract
قرارداد ارفاقی
assignment of contract
واگذاری قرارداد
haulage contract
قرارداد حمل و نقل
executed contract
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
invalid contract
عقد فاسد
executory contract
عقد موجل
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract
عقد مکره
formula of contract
صیغه عقد
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract
بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract
قرارداد را اجرا کردن
perform a contract
قرارداد را اجرا کردن
futures contract
قرارداد اینده
futures contract
قرارداد سلف
inoperative contract
عقد غیر نافذ
gratuitous contract
عقد غیر معوض
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
illegal contract
قرارداد غیر قانونی
irrevocable contract
عقد لازم
labor contract
قرارداد کار
dishonour a contract
قرارداد را محترم نشمردن
contract quantity
حجم قرارداد
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling
برنامه ریزی قرارداد
lease contract
اجاره نامه
lease contract
عقد اجاره
contract specification
مشخصات قرارداد
honour a contract
قرارداد را محترم شمردن
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost plus contract
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
law of contract
قانون قرارداد
contract work
پیمانکاری
contract termination
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
The contract has been draw up in eight articles .
این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
The contract has a few years to run .
به انقضای قرار داد چند سال مانده
This contract is of unlimited duration.
طول مدت این قرارداد نامحدود است.
open end contract
قرارداد باز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com