English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
valve seat reamer جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ
Other Matches
valve seat نشیمنگاه سوپاپ
valve seat insert مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
valve seat wrench دریچهآچارپایه
valve seat grinder دستگاه پرداخت نشیمنگاه سوپاپ
reamer برقو
reamer برقوزن
reamer گشاد کن
reamer برقوزن مته زدن
reamer قلاویز
reamer جدارتراش
hand reamer کوبه دستی
floating reamer برقو یا جدار تراش متحرک
chucking reamer برقو با جدار تراش
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
burring reamer دستگاه فرز لوله
seat مقر
seat جایگزین ساختن
seat جایگاه نشاندن
seat محل اقامت
seat مرکز مقر
seat کفل
seat نشیمنگاه
seat پایه
seat حرکت تعادلی
seat وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat سکوی استقرار
please take a seat خواهش میکنم بفرمایید
seat نشیمنگاه مسند
seat نیمکت
seat صندلی
Have a seat, please! خواهش میکنم بفرمایید !
seat سرین
Have a seat, please! خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
Is this seat taken? آیا این صندلی گرفته شده است؟
seat قسمت میانی زین اسب
seat جا
take your seat بنشینیدسرجای خودتان
adjustable seat صندلی متحرک
captain's seat محلنشستنکاپیتان
county seat مرکز بخشداری
bench seat صندلیاتومبیل
folding seat صندلی تاشو
pillion seat جای اضافی در موتور سیکلت
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
classical seat وضع بدنی سوارکار روی زین
garden seat صندلی یانیمکت باغبانی
mercy seat تخت خدا
seat of government مقر حکومت
country seat خانهی بزرگ روستایی
country seat خانهی اربابی
mercy seat سرپوش رحمت
single seat صندلییکنفره
primer seat مقر چاشنی
drive's seat صندلی راننده
the seat of pain جای درد
straddle seat تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
sliding seat نشیمنگاه متحرک در قایق مسابقه
seat of the pants استفاده از تجربه
the seat of pain موضع درد
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
seat of settlement محل نشست ساختمان
ejector seat صندلی پران [هواپیمایی]
seat bars میلههای تکیه گاه
the seat thought مرکز اندیشه یا فکر
to induct into a seat در جایی برقرار کردن
seat angle نبشی نشیمن
commander's seat صندلیفرمانده
double seat صندلیدونفره
seat-belt کمربند صندلی هواپیما
to resign one's seat از جای مجلسی خود کناره گرفتن
parliamentary seat جای مجلسی
parliamentary seat صندلی مجلسی
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
take a back seat <idiom> پذیرش پستترین مقام
hot seat صندلی برقی
ejection seat صندلی پران [هواپیمایی]
seat-belts کمربند صندلی هواپیما
bucket seat صندلی یکنفری
judgement seat دادگاه
jump seat صندلی تا شو
key seat جاخار
hiking seat تهته اتکای خم شونده در قایق
key seat شیار خار
keay seat جا خار
hot seat صندلی الکتریکی
book a seat جا رزرو کردن
box seat صندلی لژ
governor's seat حکومت نشین
bridge seat تکیه گاه
bridge seat پاشنه پل
seat back پشتیصندلی
love seat صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
reel seat جایگاهقرقره
rear seat صندلیعقب
first officer's seat صندلیخلباناول
seat cover پوششصندلی
seat stay نگهدارندهصندلی
seat belt کمربند صندلی هواپیما
window seat صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
on the edge of one's seat <idiom> ناآرام بودن
he lost the seat دوباره بوکالت برگزیده نشد
he lost the seat مقام یا کرسی وکالت راازدست داد
Where is my seat(place) جای من کجاست ؟
governor's seat حاکم نشین
back seat صندلی عقب اتومبیل
seat tube تیوپصندلی
dual seat زینموتور
flat racing seat خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
fly by the seat of one's pants <idiom> دست تنها
Keep a free(an empty)seat for me. یک صندلی خالی برایم نگاهدار
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
back-seat drivers آدم فضول
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver آدم فضول
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
seat-belt warning light چراغهشدارکمربندایمنی
You are a back seat drive.You are on the sidelines. کنا رگود نشسته یی ومی گی لنگش کن
valve ولو [شیر صنعتی]
valve شیر صنعتی
k valve شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
valve فلکه [شیر فلکه]
valve شیر فلکه
y valve شیر تخلیه روغن
j valve سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
valve دریچه خروجی
valve شیر فلکه
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valve لامپ
valve لوله
valve شیر دریچه
valve سوپاپ
valve در
valve شیر
valve دریچه
valve لامپ سوپاپ
valve بشکل دریچه یا سوپاپ
valve شیرفلکه
valve والو
valve سرپوش
choke valve دریچه مسدودکننده هوا
converter valve لامپ مرکب
coupling valve ارزش اتصال
valve timing زمان بندی سوپاپ
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
valve timing تنظیم سوپاپ اتومبیل
wash out valve شیر تخلیه رسوبات در مخزن
vent valve دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
choke valve ساسات هوا
aortic valve دریچهآئورت
check valve لیژ یک طرفه
check valve شیر یکطرفه
breather valve سوپاپمکث
acetylene valve استیلن
check valve شیر یک طرفه
acetylene valve شیر
check valve سوپاپ یا دریچه مسدود کننده
critical valve مقدار بحرانی
cruise valve سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
throttle valve شیر فشارشکن
tricuspid valve دریچه سه لختی سر پوش سه گوش
tulip valve سوپاپ لولهای
discharge valve سوپاپ دود
two electrode valve لامپ دو قطبی
two electrode valve دیود
two valve receiver گیرنده دو لامپی
valve clearance لقی سوپاپ
valve duration مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
valve gear مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
valve guide هادی سوپاپ
valve lag تاخیر سوپاپ
valve lead تقدم سوپاپ
valve lift کل حرکت خطی سوپاپ لایهای
valve refacer دستگاه پرداخت سوپاپ
valve scavenging پاک کردن سوپاپ
delivery valve سوپاپ تحویل
throttle valve شیر خفه کننده
check valve سوپاپ یک طرفه
second valve slide دومیندریچهسرنده
shutoff valve بستتهتانی
slide valve سوپاپ متحرک
third valve slide سومیندریچهسرنده
tubing valve دریچهلوله
tyre valve ذریچهلاستیک
valve casing پوشانندهدریچه
valve cover روپوشسرپاپ
valve spring فنرسرپاپ
angle valve شیر گوشه
amplifying valve لامپ تقویت کننده
adjusted valve مقدار تصحیح شده
brake valve سوپاپ ترمز
safety-valve دریچه اطمینان
globe valve شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
globe valve شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
bleeder valve شیر اطمینان
control valve دریچهیکنترل
check valve شیرفلکه
check valve شیر تنظیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com