Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
variable input
نهاده متغیر
variable input
داده متغیر
Other Matches
variable
تغییر پذیر
variable
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variable
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable
رکورد با هر طولی
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable
آنچه قابل تغییر است
variable
ناپایدار
variable
متغیر
variable
بی قرار
variable name
نام متغیر
variable
بی ثبات
variable
تغییرپذیر
variable
تغییرکننده
logic variable
متغیر منطقی
random variable
متغیر تصادفی
marker variable
متغیر ممیز
moderator variable
متغیر تعدیل کننده
nonbasic variable
متغیر غیر اساسی
nonrandom variable
متغیر غیر تصادفی
polar variable
متغیر قطبی
suppressor variable
متغیر بازدارنده
subscripted variable
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
subscript variable
متغیر زیرنویس دار
string variable
متغیر رشته
stochastic variable
متغیر تصادفی
slack variable
متغیر کمکی
slack variable
متغیر بی اثر
residual variable
متغیر باقیمانده
reduced variable
متغیر کاهیده
switching variable
متغیر راه گزینی
local variable
متغیر محلی
independent variable
متغیر مستقل
global variable
متغیر سراسری
external variable
متغیر خارجی
explanatory variable
متغیر مستقل
explanatory variable
متغیر توضیحی
exogenous variable
متغیرخارجی
exogenous variable
متغیر برون زا
endogenous variable
متغیر داخلی
key variable
متغیر کلید
it is of variable length
طول ان تغییر میکند
it is of variable length
درازای ان متغیر
intervening variable
متغیر فرضی رابط
integer variable
متغیر صحیح
instrumental variable
متغیر وسیله
instrumental variable
متغیر ابزاری
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
induced variable
متغیر القائی
endogenous variable
متغیر درون زا
treatment variable
متغیر تدبیری
variable of integration
متغیر انتگرال
[ریاضی]
variable symbol
نماد متغییر
variable sweep
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
variable stars
ستارگان متغیر
variable spark
جرقه تنظیم پذیر
variable slide
طول عقب نشینی متغیر
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
variable terrain
زمین متغیر
variable terrain
زمین دوعارضه
dependent variable
متغیر وابسته
[ریاضی]
independent variable
متغیر مستقل
[ریاضی]
variable time
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
variable time
زمان متغیر
variable point
با ممیز متغییر
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
variable parameter
پارامتر متغییر
variable cost
هزینه متغیر
variable capacitor
خازن متغیر
variable capacitor
خازن گردان
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
variable budget
بودجه متغیر
variable address
نشانی متغییر
unrelated variable
متغیر غیر وابسته
variable error
خطای متغیر
variable load
بار متغیر
variable length
با درازای متغییر
variable inlet
ورودی متغیر موتور مکنده هوا
variable inductance
القاگری متغیر
variable incidence
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
variable format
با قالب متغییر
variable factors
عوامل قابل تغییر تولید
variable factors
عوامل متغیر
two state variable
متغییر دو حالتی
autonomous variable
متغیر مستقل
dependent variable
متغیر وابسته
dependent variable
متغیر تابع
causal variable
متغیر سببی
boolean variable
متغیر بولی
binary variable
متغیر دودوئی
decision variable
متغیر تصمیم گیری
binary variable
متغیر دودویی
basic variable
متغیر اساسی
basic variable
متغیر اصلی
address variable
متغیر نشانی
variable condenser
خازن متغیر
variable resistance
مقاومت متغیر
associative variable
متغیر انجمنی
variable transformer
مبدل تنظیم پذیر
continuous variable
متغیر پیوسته
dummy variable
متغیر ساختگی
dynamical variable
متغیر دینامیکی
experimental variable
متغیر ازمایشی
distal variable
متغیر دوربرد
control variable
متغیر کنترل شده
discrete variable
متغیر ناپیوسته
economic variable
متغیر اقتصادی
dependant variable
متغیر وابسته
controlled variable
متغیر کنترل شده
dummy variable
متغیر تصنعی
variable cost function
تابع هزینه متغیر
variable length records
رکوردهای با طول متغیر
total variable cost
هزینه متغیر کل
variable ratio schedule
برنامه نسبتی متغیر
variable length record
مدرک با طول متغیر
variable length record
رکورد با طول متغیر
variable discharge turbine
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
variable displacement pump
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
variable camber flap
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
variable geometry aircraft
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
variable instruction length
دستورالعمل با طول متغیر
variable cycle engine
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable interval schedule
برنامه فاصلهای متغیر
variable cost curve
منحنی هزینه متغیر
variable speed control
کنترل سرعت متغیر
variable speed d.c. motor
موتور جریان دائم با سرعت متغیر
variable speed drive
محرکه پلهای
variable delivery pump
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
average variable cost
متغیر
law of variable proportion
قانون نسبت متغیر
loop control variable
متغییر کنترل کننده حلقه
variable reluctance pickup
پیکاپ مغناطیسی
variable word length
طول کلمه متغیر
variable time fuse
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
average variable cost
هزینه متوسط متغیر
variable speed transmission
گیربکس پلهای
average variable cost
هزینه متوسط
single variable function
تابع یک متغیره
variable speed motor
مولد با دور متغیر
variable speed generator
مولد با دور متغیر
variable speed gear drive
گیربکس قابل تنظیم
theory of functions of a complex variable
آنالیز مختلط
[ریاضی]
variable length character encoding
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
variable word length computer
کامپیوتر با طول متغیر کلمه
piv variable speed transmission
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
theory of functions of a complex variable
نظریه توابع
[ریاضی]
variable mutual conductance valve(or tub
لامپ با شیب تنظیم پذیر
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
عمل وارد کردن اطلاعات
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
دادن ورودی
input
درون گذاشت
input
توان ورودی ورودی
input
توان اولیه
input
درونداد
input
مصرفی
input
در رونده
input
درداده
input
داده ها اطلاعات ورودی
input
توان ورودی
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
درون داد
input
نیروی مصرف شده
input
خرج
input
پول بمیان نهاده
input
وسیله ورودی
input
سیگنال اولیه
input
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
ورودی
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input waveform
شکل موج ورودی
input voltage
ولتاژ اولیه
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com