English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
vault formed in the earth طاق خاکی
Other Matches
formed تشکیل دادن ساختن
formed صورت
formed شکل قالب
formed امادگی
formed سابقه فعالیت اسب
formed قسم
formed نوع
formed تشکیل دادن
formed صورت دیس
formed فراگرفتن
formed فرم
formed برگه ورقه
formed طریقه
formed روش
formed تصویر وجه
formed بشکل دراوردن
formed ریخت
formed شکل
formed قالب کردن
formed پروردن
formed شکل گرفتن سرشتن
formed طرز ورفتار
formed نظم فرم
self formed خود ساخته
self formed خود بخود تشکیل شده
formed شکل دادن
formed ورقه
formed ساخت
formed ایجاد یک شکل
formed صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
formed ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
formed ترکیب
formed کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
formed وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
formed یات مربوطه را وارد میکند
formed حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed part بخش شکل داده شده
formed hole سوراخ درمقطع طولی
formed hole سوراخ نیمرخ
myrtle formed موردی
myrtle formed اس مانند
vault گنبد دفن
vault قپه
vault پرش با نیزه
vault جهش
vault جست زدن پریدن
vault گنبد یاطاق درست کردن
vault مغاره
vault غار
vault هلال طاق
vault سردابه
vault گنبد
vault طاق
vault پرش از خرک
vault گرده ماهی
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
die formed part بخش قالبی حدیدهای
fully formed characters کاراکترهای چاپی
formed milling cutter دستگاه فرز فرم
cross-vault طاق چهار بخش
vault on pillars طاق قوسی روی ستون
coved vault طاق راهرو
wagon vault طاق گهوارهای
wagon vault طاق اهنگ
wine vault میخانه سرداب شرابی
drop vault طاق قوسی خفته
barrel vault طاق گاهوارهای طاق کوره پوش
vault storage محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
cross vault طاق چهاربخش
cloister-vault طاق چهار ترک
corbel-vault طاق قوس پیشکرده
barrel vault اهنگ
counter-vault قوس کفبند
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
domestic vault طاق گنبدی
tracery vault طاق قوس فتیلهای
tracery vault طاق قوسی دنده دار
gothic vault طاق گوتی
flank vault پرش یکطرفه بر روی خرک
gothic vault طاق گوتیک
hecht vault بروشه از روی پرش خرک
groined vault طاق متقاطع
inverted vault طاق قوسی وارونه
romanesque vault طاق رومی
scissors vault پرش قیچی
semicirclar vault طاق دور تمام
semicirclar vault طاق نیمدایره
squat vault پرش روی خرک
straddle vault پرش پا باز ژیمناست
stoop vault پرش از خرک ژیمناستیک
swan vault پرش قو
thief vault پرش از روی خرک مطبق
the vault of heaven گنبد اسمان
the vault of heaven گنبد کبود
furnace vault طاق کورهfrumenty
pole vault پرش با نیزه
burial vault گنبد دفن
pole vault بانیزه پریدن
wolf vault پرش گرگی روی خرک بااوردن یک پا جمع یک پا باز
leach [liquid formed by leaching] مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
straight barrel vault طاق ضربی
sloping barrel vault طاق ضربی مایل
sloping barrel vault سقف گهوارهای مایل
annular barrel vault طاق ضربی
straight barrel vault طاق اهنگ طاق گهوارهای
annular barrel vault طاق اهنگ طاق گهوارهای
earth اتصال وسیله الکتریکی به زمین
earth سیم زمین
above the earth در روی زمین
down to earth واقع بین
why on earth اصلا چرا
What on earth shall I do now? حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
earth اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth با خاک پوشاندن
earth ارض
earth باخاک پوشاندن
earth به زمین اتصال دادن
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth اتصال به زمین
above the earth بالای زمین
earth کره زمین
earth سطح زمین
come down to earth <idiom> از رویاپردازی دست کشیدن
down-to-earth عملی
How no earth did I know? آخر من چه می دانستم ؟
down-to-earth واقع بین
down-to-earth <idiom> احساسی وکاربردی
earth زمین
to f.with earth خاکریزی کردن
down to earth اهل عمل
earth سکنه زمین
earth دنیای فانی
down-to-earth اهل عمل
earth خاک
down-to-earth حقیقی واقعی
down to earth عملی
down to earth حقیقی واقعی
polyphase earth اتصال زمین دوبل
neutral earth زمین کردن نقطه صفر
neutral earth زمین خنثی
pozzolan earth سیمان طبیعی
orbit of the earth مدار زمین
nap of the earth سینه مال
losse earth زمین خوره
lump of earth کلوخ
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
sandy earth زمین ماسه دار
earth foundation پایهزمین
earth lead شلنگاتصالبهزمین
earth signs علائمکرهخاکی
earth wire سیماتصالبهزمین
earth-shattering بسیار شکآور و تکاندهنده
FI'll the pit with earth چاله را با خاک پ؟ کن
Nothing on earth will induce him to go there again. اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
To dig the earth. زمین را کندن
earth pigment رنگینه های معدنی مثل خاک رس
earth-table رج بنا
earth connection اتصالزمینی
earth clamp گیرهحفرزمین
earth-bound زمینی
the corner's of the earth اکناف عالم
the corner's of the earth کدانهای زمین
tile earth خاک کاشی پزی
earth architecture معماری خشتی
earth-bound خاکی
earth-bound دنیوی
earth-bound در خاک
earth-bound عازم کرهی زمین
earth block پلاکزمینی
earth excavating حفاری زمین
fullers earth گل سرشوی
earth load رانش خاک
earth electrode الکترد زمین
earth depot انبار خاک
earth dam بند خاکی
earth dam سد خاکی
earth current برق زمین
earth crust پوسته زمین
earth crust پوسته
earth excavating حفاری زمین
earth fall لغزش خاک
earth shine روشنایی خاکستری
earth light روشنایی خاکستری
fuller's earth نوعی خاک رس مخصوص لکه گیری پارچه
earth house گور
earth house خانه زیرزمینی
earth flax پنبه کوهی
earth filling خاکریزی
earth fault اتصال به زمین تصادفی
earth born پست
earth born خاکی فانی
earth born زاده خاک
black earth سیاخاک
axis of earth محور زمین
earth antenna انتن زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com