Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8 milliseconds)
English
Persian
vector pair
زوج برداری
Other Matches
vector potential of a solenoidal vector
پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector analysis
[vector calculus]
حساب برداری
[ریاضی]
to pair off
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
to pair off
دو نفر دو نفر کردن
[برای کاری یا در جشنی]
to pair off
جفت جفت گذاشتن دوبدوگذاشتن
to pair off
دوتادوتا
to pair off
رفتن
one pair
یکجفت
au pair
خدمت تهاتری
au pair
وابسته به مبادلهی خدمت
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
pair
زوج
pair
جفت
pair
زن و شوهر
pair
هرچیز دو جزئی
pair
جفت کردن وشدن
pair
جور کردن وشدن
pair
جفت کردن
pair
جفت شدن
contact pair
زوج اتصال
pair royal
سه برگ یکجور
pair production
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
pair of gears
زوج چرخ دنده
pair royal
سه سر سه طاس یکجور
pair of compasses
پرگار
pair oar
کرجی دو پارویی
pair interactions
بر هم کنشهای زوجی
electron pair
زوج الکترون حفره
electron pair
زوج الکترون
ion pair
زوج یون
ordered pair
جفت مرتب
pigeon pair
پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
pigeon pair
پسر ودختر دوقولو
stereoscopic pair
زوج برجسته بینی
ordered pair
زوج مرتب
[ریاضی]
coxed pair
کایاکدونفره
twisted pair
جفت پیچیده شده
to go up one pair of stairs
بالارفتن
to go up one pair of stairs
یک اشکوب
stereoscopic pair
زوج استروسکپی
ordered pair
زوج مرتب
[ریاضی]
coxless pair
کایاکدونفرهمراهراهنما
lone pair electron
زوج الکترون ناپیوندی
inert pair effect
اثر زوج بی اثر
lone pair electron
زوج الکترون تنها
input pair of terminals
زوج ترمینالهای اولیه
small pair of compasses
پرگاره
bonding electron pair
زوج الکترون پیوندی
A pair of old pants ( trousers ) .
یک شلوار کهنه
double pair royal
چهارطاس یکجور
double pair royal
چهار برگ یکجور
twisted pair cable
کابل زوج بهم پیچیده
acid base pair
زوج اسید- باز
electron pair bond
پیوند زوج الکترون
pair exchange sorting algorithm
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
A pair of shoes (gloves,socks).
یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
unshielded twisted pair cable
مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
To turn tail . To show a clean pair of heels .
فرار را بر قرار ترجیح دادن
vector
آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector
خط پرتاب بمب یاگلوله
vector
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
پردار
vector
مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector
سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector
حامل
vector
برداری
vector
مسیر ناوبری هواپیما
vector
حامل بردار
vector
بردار
vector
خط سیر
vector
مسیر جهت
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
vector processor
پردازنده برداری
basis vector
بردار پایه
[ریاضی]
vector sights
دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
voltage vector
بردار ولتاژ
wave vector
بردار موج
wind vector
سمت باد
wind vector
جهت حرکت باد
radius vector
بردار مکان
[ریاضی]
vector product
ضرب برداری
[ریاضی]
position vector
بردار مکان
[ریاضی]
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
vector calculus
حساب برداری
[ریاضی]
vector field
میدان برداری
[ریاضی]
[فیزیک]
Euclidean vector
بردار اقلیدسی
[ریاضی]
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
vector product
ضرب خارجی
[ریاضی]
light vector
بردار نور
code vector
بردار رمز
circulation of a vector
چرخه بردار
burgers vector
بردار برگرز
polar vector
بردار قطبی
poynting's vector
بردار پوینتینگ
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
radius vector
بردار شعاعی
dope vector
بردار
dope vector
خصیصه نما
initial vector
مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
flux of a vector
شاره بردار
magnetic vector
بردار مغناطیسی
magnetization vector
بردار مغناطیس کنندگی
normal vector
بردار عمود
normal vector
بردار قائم
field vector
بردار میدان
interrupt vector
بردار وقفه
radius vector
شعاع حامل
axial vector
بردار محوری
vector display
نمایش برداری
vector field
میدان برداری
vector graphics
نگاره سازی برداری
vector power
توان برداری
dope vector
بردار خصیصه نما
vector product
حاصلضرب برداری
vector psychology
روانشناسی بردار نگر
vector quantities
اندازههای برداری
vector quantity
کمیت برداری
vector diagram
نمودار برداری
arthropod vector
کنه خونخوار
state vector
بردار حلات
state vector
بردار وضعیت
state vector
بردار حالت
vector analysis
تحلیل برداری
lift vector
بردار برا
arthropod vector
کنه ارتروپود
magnetic field vector
بردار میدان مغناطیسی
magnetic vector potential
پتانسیل بردار مغناطیسی
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
vector/waveform monitor
صفحهنمایشدیجیتالی
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
fallout wind vector plot
طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com