English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
English Persian
vertical loom دار افقی [قالی]
vertical loom دار روستایی [قالی]
vertical loom دار عشایری [قالی]
Other Matches
loom ازدور نمودارشدن
loom دسته پارو
loom هاله فاردریایی
loom هاله روشنایی
loom کارگاه بافندگی
loom دستگاه بافندگی نساجی
loom بلندی
loom بزرگ جلوه کردن رفعت
loom جولایی
loom متلاطم شدن
loom پدیدارازخلال ابرها
loom قسمت میانی پارو
loom جلوه گری ازدور
loom ازخلال ابریامه پدیدارشدن
horizontal loom دار افقی [قالی]
raise of loom بالا بردن
back of the loom قسمت پشت دار [قالی]
carpet loom دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
erection of loom بر پا کردن دار قالی [خصوصا در دار عمودی]
ground loom دار زمینی [قالی]
horizontal loom دار خوابیده [قالی]
ground loom دار عشایری [قالی]
ground loom دارهای قابل حمل [قالی]
horizontal loom دار عشایری [قالی]
hand loom دستگاه بافندگی دستی
circular loom نای عایق
raise of loom بنا کردن دار قالی
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
taut loom چله سفت و منظم
raise of loom بنا کردن دار قالی
raise of loom برافراشتن
power loom ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
loom drawing [نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
horizontal loom دار زمینی [دار قالی]
high warp loom تارهایطولیبافندگی
low warp loom کارگاهبافندگیپیشپاافتاده
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
warp-weighd loom دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
near vertical تقریبا عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
vertical شاغولی
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
vertical تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
vertical متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
vertical بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical تنظیم فضا بین خط وط متن برای برقرارکردن یک متن در یک صفحه
vertical در زاویه راست نسبت به افق
vertical تارکی راسی
vertical شاقولی
vertical بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
vertical عمودی
vertical واقع در نوک
vertical قائم
vertical union اتحادیه صنعتی
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
vertical tail دم قائم
vertical tab جدول بندی عمودی
vertical antenna انتن عمودی
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
vertical speed سرعت صعود
vertical scrolling چرخش عمودی
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical speed سرعت قائم
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
vertical frame قالبعمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical pupil مردمکعمودیچشم
vertical beam چوب [میله] طولی دار [قالی]
vertical beam راست رو
vertical growth رشد عمودی
vertical cliffs صخره های عمودی
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
local vertical قائم محلی
plain vertical سطح افق
plain vertical خط افق
true vertical قائم واقعی
vertical shaft میلهعمودی
vertical axis محور عمودی
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
vertical drop ابشار قائم
vertical envelopement احاطه قائم
vertical envelopement حرکت دورانی قائم
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical force نیروی عمودی
vertical force نیروی قائم
vertical force نیروی شاغولی
vertical equity عدالت عمودی
vertical deformation تغییر شکل قائم
vertical cut برش قائم
vertical curve خم طولی
vertical axis محور قائم
vertical bulking کمانش قائم
vertical circle دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle دایره قائم
vertical combines ترکیب عمودی
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
vertical creep وارفتگی قائم
vertical curve قوس
vertical curve منحنی در نیمرخ طولی
vertical application برنامه کاربردی عمودی
vertical integration ادغام عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
vertical photograph عکس هوایی قائم
vertical photograph عکس قائم
vertical pocket جیبعمودی
vertical recording ضبق عمودی
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical interval اختلاف ارتفاع
vertical interval فاصله عمودی
vertical parity check مقابله توان عمدی
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
prime vertical circle دایره قائم اصلی
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
vertical lift bridge پل بالارو
vertical retort tar قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
vertical control operator متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
vertical pressure gradient تغییر فشار اتمسفری در واحدتغییر ارتفاع
vertical side band میلهعمودیطرفین
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
vertical pivoting window پنجرهگردانعمودی
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
vertical-axis wind turbine توربینبادیمحورعمودی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com