Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
Other Matches
virtual
آدرس مربوط به فضای ذخیره سازی مجازی
virtual
شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
virtual
واقعی
virtual
معنوی
virtual
موجود بالقوه تقدیری
virtual
مجازی
virtual
ماشین شبیه سازی شده و عملیات آن
virtual
برای مدت فراخوانی
virtual
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
virtual
تصویر کامل ذخیره شده در حافظه بجای اینکه بخشی از آن که نمایش داده شده است
virtual
بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
virtual
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
virtual
مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
virtual
و مقصد.
virtual storage
حافظه مجازی
virtual computer
کامپیوتر مجازی
virtual inertia
قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
virtual reality
واقعیتخیالی
virtual entropy
انتروپی مجازی
virtual quantum
کوانتوم مجازی
virtual storage
انباره مجازی
virtual table
جدول مجازی
virtual stress
تنش مجازی
virtual temperature
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
virtual particle
ذره مجازی
virtual address
آدرس مجازی
virtual cathode
کاتد مجازی
virtual gravity
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
virtual image
تصویر مجازی
virtual machine
ماشین مجازی
virtual machine
دستگاه مجازی
virtual mass
مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
virtual memory
حافظه مجازی
virtual focus
کانون مجازی
virtual address
نشانی مجازی
the virtual work method
روش اصل مجازی کار
virtual work method
روش کار مجازی
virtual storage operating system
سیستم عامل حافظه مجازی
virtual storage access method
روش دستیابی انباره مجازی
level best
بسیارعالی
A level
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level
الت ترازگیری
O level
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level
نمرهی قبولی در این امتحانات
level out
برابر کردن
level out
یکنواخت کردن
level
هموار
on the level
<idiom>
درستکار ،بی غل وغش
level best
خیلی خوب
level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
سطح برابر
level
میزان
level
سطح
level
تراز
he did his level best
انچه از دستش برامدکرد
he did his level best
کوتاهی نکرد
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level to
تراز کردن
level best
خیلی عالی
level with each other
در یک تراز
level with each other
برابر
level
هم تراز
level
نشانه گرفتن
level
ترازسازی
level
موزون هدف گیری
level
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
همسطح کردن
level
تراز کردن تراز
level
تراز بنایی
level
ترازکردن
level
مسطح شدن
level
مسطح کردن
level
رده
level
پایه
level
تراز سطح افقی افقی کردن
level
مستقیم
level
همسطح
level
سطح ارتفاع
level
هم پایه
level
یک دست
level
یک نواخت
level
مسطح
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
stock level
سطح ذخیره انبار
rotational level
تراز چرخشی
storage level
تراز خزانه
sound level
شدت صوت
stock level
سطح انبار
signal level
سطح سیگنال
signal level
سطح علامت
significance level
سطح معناداری
mean sea level
سطح متوسط دریا
low level
پایین
low level
سقف پرواز کوتاه
skill level
پایه مهارت
low level
سطحی
skill level
پایه مهارت فنی
mean sea level
میانگین سطح دریا
sound level
شدت نسبی صوت
low level
نزدیک سطح زمین
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
maintenance level
سطح تثبیت
one level memory
حافظه یک سطحی
one level address
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level
سطح روغن
noise level
سطح پارازیت
noise level
میزان خش
nesting level
سطح لانهای
nesting level
سطح تو در تویی
n level logic
منطق N سطحی
operating level
سطح فعالیت
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
price level
سطح قیمت
nesting level
سطح اشیانهای
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
reorder level
سطح سفارش مجدد
protection level
سطح حفافت
power level
تراز توان
pezometeric level
سطح پیزومتری
optimal level
سطح بهینه
multi level
چند سطحی
speed level
مرحله سرعت
bubble level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
builder level
تراز بنایی
upper level
سطحبالایی
still water level
سطحسکونآب
lower level
سطحپائینی
alidade level
دستگاهسمتنما
top-level
بلند پایه
top-level
کهبدان
top-level
افراد عالیرتبه
speed level
سطح سرعت
top-level
توسط افراد عالیرتبه
split-level
سه نیم اشکوبی
split-level
چند سطحی
two level subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
two level store
انباره دو سطحی
two level logic
منطق دوسطحی
trophic level
تراز خوراکی
transition level
سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
to rake level
با شن کش صاف کردن
to draw level
بحریف رسیدن
to draw level
باحریف برابرشدن
tilting level
تراز حباب دار
surveyor's level
ترازنقشه برداری
surveyor's level
تراز مساحی یا پیمایش
camper level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
voltage level
سطح ولتاژ
level-headed
معقولانه
level-headed
متعادل
level-headed
ترازخوی
level-headed
راستبین
level-headed
معقول
white level
تراز سفید
water level
سطح اب
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
تراز اب
wage level
سطح مزد
voltage level
سطح فشارالکتریکی
storage level
تراز ذخیره تراز مخزن
interference level
سطح پارازیت
energy level
سطح انرژی
energy level
تراز انژی
dumpy level
تراز دوربین دار
doublet level
ترازوی دوتایی
donor level
ترازدهنده
datum level
سطح اب ازاد
datum level
سطح اب دریا
data level
سطح داده
cross level
حباب تراز افقی
cross level
ترازعرضی تراز چرخ
cross level
افقی کردن
cross level
تراز کردن
cruising level
افق پروازثابت
cruising level
سقف پرواز ثابت
crest level
یال
control level
سطح کنترل اماد
energy level
تراز انرژی
fermi level
تراز فرمی
intensity level
سطح روشنایی
insulation level
سطح ایزولاسیون
input level
سطح ورودی
input level
سطح دریافتی
injection level
سطح تزریق
initial level
سطح اولیه
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impedance level
مقاومت موجی
gear level
دسته دنده
gear level
تبدیل کردن
gas level
سطح بنزین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com