English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (6 milliseconds)
English Persian
vision recognition تشخیص بصری
Other Matches
beyond one's vision بیرون ازحدبینایی
he saw in his vision در عالم رویادید
vision تصور
vision پنداره
vision بصیرت
vision وحی الهام
vision رویا
vision دید
vision خیال تصور
vision دیدن
vision یا نشان دادن
vision بینایی
vision منظره
twilight vision دید شامگاهی
double vision دو بینی
daylight vision دید روزگاهی
distance vision دید دوربرد
facial vision بینایی صورتی
field of vision میدان بینایی
field of vision میدان دید
photopic vision دید روزگاهی
mesopic vision دید میانه
vision test ازمون بینایی
vision slit روزنه دید
vision slit دریچه دید
stereoscopic vision دید سه بعدی
night vision دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night vision دید در شب
night vision دید شب
monocular vision بینایی یک چشمی
tunnel vision بینایی کانونی
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
recognition شناخت
recognition تشخیص شناسایی هواپیما یا ناوتشخیص دادن
recognition شناختگی
recognition تصدیق
recognition تخصیص
recognition بازشناسی
recognition تشخیص بازشناخت
recognition به رسمیت شناختن
recognition شناسایی
recognition اعتراف
recognition و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
recognition فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
recognition نرم افزار منط قی که درOCR,AL,...استفاده میشود
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
recognition فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد.
recognition و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
color vision deficiency کوررنگی
character recognition دخشه شناسی
character recognition تشخیص کاراکتر
recognition test ازمون بازشناسی
defacto recognition به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
voice recognition بازشناسی صدا
voice recognition تشخیص صوتی
voice recognition تشخیص صدا
recognition span فراخنای بازشناخت
pattern recognition الگوشناسی شناسایی الگو
pattern recognition تشخیص الگو
false recognition بازشناسی کاذب
defacto recognition شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
defacto recognition شناسایی عملی
handwriting recognition نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
handwriting recognition تشخیص دست خط
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
de jure recognition شناسایی قانونی
pattern recognition الگو شناسی
recognition vocabulary واژگان بازشناختی
optical character recognition تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com