English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
Other Matches
visual display نمایش بصری
visual display unit واحد نمایشگر بصری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit واحد نمایش دیداری
display terminal ترمینال نمایش
display terminal پایانه نمایشگر
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
visual درمعرض دید
visual با چشم
visual دیداری
visual بصری
visual دیدنی
visual دیدی
visual روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visual وابسته به دید
Visual C محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
visual آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visual focusing تمرکز دیداری
visual identification تشخیص بصری
visual illusion خطای ادراکی دیداری
visual induction القاء دیداری
visual interaction کنش متقابل بصری
visual interceptor هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
visual identification شناسایی بصری
audio-visual سمعی بصری
audio visual دید و شنودی
visual fire تیر مستقیم
visual hallucination توهم دیداری
visual purple ارغوان بینایی
visual elevation افت بصری گلوله
visual elevation فاصله مربوط به افت گلوله
visual fixation تثبیت دیداری
visual flight پرواز بصری
visual flight پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
visual arts هنرهای دیدنی
visual arts هنرهای بصری
audio-visual اموزش سمعی وبصری
audio-visual سمعی وبصری
audio-visual دید و شنودی
audio visual سمعی بصری
audio visual اموزش سمعی وبصری
audio visual سمعی وبصری
visual field میدان دید
visual observation دیدبانی با چشم
visual aid نقشه
visual axis محور بینایی
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
visual check مقابله دیداری
visual check مقابله بصری
visual cliff پرتگاه دیداری
visual communication ارتباط بصری
visual communication مخابره بصری
visual control کنترل دید
visual span فراخنای دیداری
visual yellow زرد بینایی
visual aids کمکهای بصری
visual aids دیدافزار
visual aids ابزارهای کمکی دیداری
visual aid چیزهاییکهبااستفادهازحافظهتصویریبهیاآوریچیزهاکمککندمثلفیلم
visual aid اسلاید
visual aphasia زبان پریشی دیداری
visual agnosia ادراک پریشی دیداری
visual observation دیدبانی بصری
visual obstruction مانع دید
visual organization سازمان دیداری
visual page صفحه تصویری
visual perception ادراک دیداری
visual angle زاویه دید
visual projection فرافکنی دیداری
visual range حیطه دید
visual scanner پیماینده تصویری
visual signal علامت بصری
visual signal علایم بصری
visual adaptation انطباق دیداری
visual type سنخ دیداری
visual acuity تیزی بینایی
visual righting response پاسخ تعادل دیداری
visual omnidirectional range سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
bender visual motor gestalt test ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
visual bender motor gestalt test ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
f display ارائه اف
g display ارائه جی
j display ارائه جی
h display ارائه اچ
i display ارائهای
k display ارائه کی
l display ارائه ال
m display ارائه ام
n display ارائه ان
p display ارائه پی
self display خودنمایی
self display جلوه گری
display تظاهر
display اشکارکردن نمایش
display جلوه نمایاندن
display ارائه
display نمایشگری
display اشکار کردن
display نمایش
display ویترین
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
d display ارائه دی
display نشان دادن اطلاعات
b display ارائه ب
display نمایشگر صفحه نمایش
display نشان دادن ابراز کردن
display در معرض نمایش
display نمایش دادن
display نمایاندن
c display ارائه سی
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
teletype display نمایش تله تایپ
display highlighting جلوه دادن تصویر
teletype display نمایش تایپ راه دور
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
graphics display نمایش گرافیکی
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
function display نمایشگرتابع
display setting تنظیمصفحهنمایش
display cabinet بوفه
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
plasma display نمایش پلاسما
plasma display نمایشگرپلاسمایی
pyrotechnic display اتش بازی
raster display نمایش محل تصویر
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
colour display نمایشرنگ
raster display صفحه نمایش شبکهای
message display نمایشپیغام
digital display صفحهنمایشعددی
simultaneous display نمایش سیمولتانه
display surface سطح نمایش
display image نمای تصویر
display tube لامپ نمایشگر
display type نوع نمایش
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
vector display نمایش برداری
text display نمایشگرمتن
display cycle چرخه نمایش
display unit واحد نمایشگر
display foreground پیش نمای تصویر
display device دستگاه نمایش
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
backlit display صفحه نمایش پشت نور
display console کنسول نمایش
display adapter اداپتور صفحه نمایش
display architecture معماری نمایشی
display menu فهرست نمایش
affect display نمایش عاطفه
display background زمینه نمایش
display menu فهرست انتخاب نمایشی
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
data display داده نمایی
display console پیشانه نمایشگر
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
formatted display نمایش شکل یافته
data display داده نما
display unit واحد نمایش
dial-type display نمایشصفحهاعداد
plasma display panel صفحه نمایش گازی
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
range bearing display ارائه بی
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
flat panel display صفحه نمایش مسطح
row number display نمایشگرتعدادرجها
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
full page display نمایش تمام صفحه
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
video display unit واحد نمایش تصویری
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
character mapped display نمایش طرح دخشهای
language display button دکمهنمایشگر
data display unit واحد داده نما
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
terminal کلم
tv terminal ترمینال تلویزیونی
terminal محل اتصال پیچ اتصال
terminal نقطه اتصال الکتریکی
terminal وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal انتها
terminal اخر خط راه اهن یا هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com