English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English Persian
visual interaction کنش متقابل بصری
Other Matches
interaction اثر متقابل
interaction عمل دو چیز روی یکدیگر
interaction بر هم کنش
interaction برهم کنش
interaction فعل و انفعال
interaction کنش متقابل
interaction تفاعل
interaction تعامل
interaction عمل متقابل
interaction عکس العمل متقابل
interaction میانکش
weak interaction کشش هسته ای ضعیف [فیزیک]
strong interaction نیروی هسته ای قوی [فیزیک]
weak interaction نیروی هسته ای ضعیف [فیزیک]
atomic interaction بر هم کنش اتمی
conversational interaction ارتباط محاورهای
coulomb interaction برهم کنش کولنی
electrostatic interaction برهم کنش الکترواستاتیکی
interaction curve خم کنش متقابل
social interaction کنش متقابل اجتماعی
dipole interaction بر هم کنش دو قطبی
ion dipole interaction بر هم کنش یون دوقطبی
visual بصری
visual دیداری
visual دیدنی
Visual C محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
visual وابسته به دید
visual دیدی
visual آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visual درمعرض دید
visual روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visual با چشم
visual axis محور بینایی
visual range حیطه دید
visual aphasia زبان پریشی دیداری
visual signal علایم بصری
visual agnosia ادراک پریشی دیداری
visual adaptation انطباق دیداری
visual acuity تیزی بینایی
visual type سنخ دیداری
visual scanner پیماینده تصویری
visual signal علامت بصری
visual check مقابله دیداری
visual check مقابله بصری
visual cliff پرتگاه دیداری
visual aid نقشه
visual aid اسلاید
visual aid چیزهاییکهبااستفادهازحافظهتصویریبهیاآوریچیزهاکمککندمثلفیلم
visual aids ابزارهای کمکی دیداری
visual aids دیدافزار
visual aids کمکهای بصری
visual yellow زرد بینایی
visual span فراخنای دیداری
visual display نمایش بصری
visual control کنترل دید
visual communication مخابره بصری
visual communication ارتباط بصری
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
visual projection فرافکنی دیداری
audio visual دید و شنودی
visual fire تیر مستقیم
visual elevation فاصله مربوط به افت گلوله
visual hallucination توهم دیداری
visual elevation افت بصری گلوله
visual angle زاویه دید
visual purple ارغوان بینایی
visual field میدان دید
visual arts هنرهای دیدنی
visual arts هنرهای بصری
audio-visual سمعی بصری
audio-visual اموزش سمعی وبصری
audio-visual سمعی وبصری
audio-visual دید و شنودی
audio visual سمعی بصری
audio visual اموزش سمعی وبصری
audio visual سمعی وبصری
visual fixation تثبیت دیداری
visual flight پرواز بصری
visual perception ادراک دیداری
visual page صفحه تصویری
visual organization سازمان دیداری
visual obstruction مانع دید
visual observation دیدبانی بصری
visual observation دیدبانی با چشم
visual interceptor هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
visual induction القاء دیداری
visual illusion خطای ادراکی دیداری
visual focusing تمرکز دیداری
visual identification شناسایی بصری
visual identification تشخیص بصری
visual flight پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit واحد نمایشگر بصری
visual righting response پاسخ تعادل دیداری
visual display unit واحد نمایش دیداری
visual omnidirectional range سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual bender motor gestalt test ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com