Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (8 milliseconds)
English
Persian
visual projection
فرافکنی دیداری
Other Matches
projection
پیش امدگی
projection
پیش بینی یک وضعیت ازمجموعهای داده
projection
طرح
projection
تصویر
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
فرافکنی
projection
پیش بینی
projection
افکنش تصویر
projection
پیش افکنی برامدگی
projection
نقشه کشی
projection
پرتاب طرح
projection
طرح ریزی
projection
تجسم پرتو افکنی
projection
نور افکنی اگراندیسمان
projection
پروژه
mercator projection
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
mercator's projection
تصویر مرکاتوریا استوانهای
newman projection
تصویر نیومن
oblique projection
نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
oblique projection
تصویر مورب
projection weld
جوش خال سیاه
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
lambert projection
سیستم تصویر لامبرت
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
circular projection
برامدگی گرد
area projection
تهیه تصویر منطقه
area projection
تهیه نقشه از منطقه
oblique projection
تصویر مایل
orthographical projection
نمایش چیزی با خط هاوگوشههای راست
projection welding
جوشکاری نقطه سیاه
projection welding
جوش برجسته
projection weld
جوش نقطه سیاه
projection tube
لامپ تصویر
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection of a point
خط مصور
projection of a point
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
projection of a point
تصویر نقطه
projection maps
نقشههای فرافکنی
projection formula
فرمول تصویری
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
perspective projection
تصویر پرسپکتیوی
sinusoidal projection
نقشه جهان نمای مسطح
annular projection
برامدگی حلقوی
projection product
ضرب داخلی
[ریاضی]
isometric Projection
[نقشه هم اندازه سه بعدی]
axonometric projection
طرح های هندسی
[معماری]
projection screen
صفحهنورافکن
projection dome
گنبدپرتوافکن
plane projection
طرحمسطح
interrupted projection
برآمدگیفاصلهدار
cylindrical projection
نقشهکشیاستوانهای
conic projection
نقشهکشیمخروطی
projection product
ضرب اسکالر
[ریاضی]
projection product
ضرب نقطه ای
[ریاضی]
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
tertiary projection area
ناحیه فرافکنی سوم
secondary projection area
منطقه فرافکنی ثانوی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
auditory projection area
ناحیه ادراک شنیداری
azimuth equidistant projection
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
visual
بصری
visual
دیدنی
visual
دیداری
visual
وابسته به دید
visual
دیدی
visual
با چشم
visual
درمعرض دید
visual
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visual
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
Visual C
محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
raven's controlled projection test
ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
low voltage projection lamp
لامپ فشار ضعیف
visual acuity
تیزی بینایی
visual aids
کمکهای بصری
visual yellow
زرد بینایی
visual span
فراخنای دیداری
visual display
نمایش بصری
visual control
کنترل دید
visual communication
مخابره بصری
visual cliff
پرتگاه دیداری
visual check
مقابله بصری
visual check
مقابله دیداری
Visual Basic
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
visual axis
محور بینایی
visual aphasia
زبان پریشی دیداری
visual agnosia
ادراک پریشی دیداری
visual aids
دیدافزار
visual aids
ابزارهای کمکی دیداری
audio visual
دید و شنودی
audio visual
سمعی وبصری
audio visual
اموزش سمعی وبصری
audio visual
سمعی بصری
visual aid
نقشه
visual aid
اسلاید
visual aid
چیزهاییکهبااستفادهازحافظهتصویریبهیاآوریچیزهاکمککندمثلفیلم
audio-visual
دید و شنودی
audio-visual
سمعی وبصری
audio-visual
اموزش سمعی وبصری
audio-visual
سمعی بصری
visual arts
هنرهای بصری
visual arts
هنرهای دیدنی
visual adaptation
انطباق دیداری
visual field
میدان دید
visual type
سنخ دیداری
visual interceptor
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
visual interaction
کنش متقابل بصری
visual induction
القاء دیداری
visual illusion
خطای ادراکی دیداری
visual identification
شناسایی بصری
visual identification
تشخیص بصری
visual focusing
تمرکز دیداری
visual flight
پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
visual flight
پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
visual flight
پرواز بصری
visual fixation
تثبیت دیداری
visual fire
تیر مستقیم
visual elevation
فاصله مربوط به افت گلوله
visual elevation
افت بصری گلوله
visual angle
زاویه دید
visual observation
دیدبانی با چشم
visual observation
دیدبانی بصری
visual obstruction
مانع دید
visual signal
علایم بصری
visual signal
علامت بصری
visual scanner
پیماینده تصویری
visual communication
ارتباط بصری
visual purple
ارغوان بینایی
visual range
حیطه دید
visual hallucination
توهم دیداری
visual perception
ادراک دیداری
visual page
صفحه تصویری
visual organization
سازمان دیداری
visual display unit
واحد نمایش دیداری
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
واحد نمایشگر بصری
visual display terminal
ترمینال نمایش بصری
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual omnidirectional range
سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
visual righting response
پاسخ تعادل دیداری
visual bender motor gestalt test
ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com