English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
void contract عقد باطل
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] قرارداد کار بدون مدت
void بی ارزش باطل کردن
void فسخ کردن
void بی اثر
void از درجه اعتبار ساقط کردن
void فضای خالی
void پوچ جای خالی
void باطل
void فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
void مخازن خالی ناو
void خالی
void تهی
void عاری
void بلاتصدی عاری از
void پوچ
void باطل بی اثرکردن
void پوچ کردن
void بی اعتبار
void باطل شدن باطل کردن
void دفع شدن
void خارج شدن
void بیرون ریختن
void ازدرجه اعتبارساقط کردن
void volume حجم خالی
void set مجموعه تهی
void result نتیجه بی اعتبار
void ratio نسبت منفذها
void ratio درجه تخلخل
null and void بی اثر
null and void باطل و بی اثر
null and void کان یم لکن
null and void کان لم یکن
null and void باطل
making void ابطال
void result نتیجه باطل
void distribution coefficient ضریب توزیع خلل و فرج
contract :قرارداد
contract پیمان
contract قرارداد
by contract بطور مقاطعه
contract منقبض شدن
contract همکشیدن
contract منقبض شدن مخفف کردن
contract کنترات کردن منقبض کردن
contract مقاطعه
all in contract قراداد کلی
contract کنترات پیمان .
contract : پیمان بستن
contract قرردادبستن
contract with عقد کردن
contract مقاطعه کاری کردن
in contract طبق قرارداد
contract دچارشدن
contract مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract منقبض کردن
contract پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract تعهد
contract عقد
to contract something from somebody از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
according to the contract no. ... طبق قرارداد شماره ...
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract قرارداد بستن
performance of a contract اجرای قرارداد
parties to the contract طرفین عقد
privity of contract رابطه متعاقدین
parties to the contract متعاقدین
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
prime contract قرارداد اصلی
quasi contract شبه عقد
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
provisions of a contract مواد قرار داد
provisions of a contract شرایط قرار داد
parties to the contract متعاملین
parties to a contract طرفین قرارداد
parties to a contract طرفین متعاهدین
marriage contract عقد نامه
quasi contract شبه قرارداد
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
marriage contract عقد نکاح
contract of guarantee ضمان عقدی
open contract قرارداد باز
open contract قرارداد غیر معین
operation of contract نفوذ قرارداد
optional contract عقد خیاری
optional contract مجازی
optional contract خیاری
optional contract غیر واجب
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
multilateral contract قرارداد چند جانبه
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract عقد فضولی
unconditional contract عقد منجز
unilateral contract قرارداد یک جانبه
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract قراردادایقاعی
unilateral contract تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract عقد صحیح
validity of a contract اعتبار قرارداد
validity of contract صحت قرارداد
value cost contract پیمان بستن با قیمتهای پایه
sales contract قرارداد فروش
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract پیمان نامه
Bilateral contract. پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
to come within the scope of a contract در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract بمناقصه گذاشتن
the life of a contract مدت یک قرارداد
requirements of a contract مقتضای عهد
revocable contract عقد جایز
revocable contract عقد مجاز
reward contract عقد جعاله
service contract قرارداد خدمت
service contract قرارداد انجام خدمت
service contract قرارداد خدماتی
simple contract قرارداد شفاهی
simple contract عقد منعقد درسند عادی
social contract قرار داد اجتماعی
social contract قرارداد اجتماعی
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract مفاد قرارداد
the contract is still valid قراردادباعتبار
the contract is still valid خودباقی است
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
license contract قرارداد اجازه استفاده
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract of farmletting مزارعه
contract of affreightment قراردادحمل
contract note سند قرارداد
contract guarantee ضمانت قرارداد
contract guarantee ضمانتنامه قرارداد
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
bilateral contract قرارداد دو جانبه
contract curve منحنی قرارداد
contract of farmletting قرارداد مزارعه
contract of guarantee عقد ضمان
contract of reward جعاله
contract quantity حجم قرارداد
contract note سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment قرارداد اجاره کشتی
contract period مدت قرارداد
contract period دوره قرارداد
contract of sales قرارداد فروش
contract of sale عقد بیع
contract of sale قرارداد فروش
contract curve منحنی مبادله
contract control کنترل دینامیکی
contract control کنترل تغایر
composition contract قرارداد ارفاقی
completion of contract امضای قرارداد
completion of a contract انجام دادن قرارداد
completion of a contract انجام یک قرارداد
breach of contract تخلف از قرارداد
breach of contract نقض مفادقرارداد
conclude a contract عقد بستن
conclude a contract منعقد کردن عقد
enter into a contract عقد بستن
contract clause شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract شرایط قرارداد
conditional contract عقد معلق
conditional contract عقد مشروط
conclusion of a contract مبایعه
conclusion of a contract parties two between asale of
enter into a contract منعقد کردن عقد
breach of contract نقض قرارداد
lease contract عقد اجاره
futures contract قرارداد سلف
futures contract قرارداد اینده
assignment of contract واگذاری قرارداد
perform a contract قرارداد را اجرا کردن
assignment of contract انتقال قرارداد
fulfill a contract قرارداد را اجرا کردن
labor contract قرارداد کار
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
gratuitous contract عقد غیر معوض
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract قرارداد حمل و نقل
lease contract اجاره نامه
law of contract قانون قرارداد
irrevocable contract عقد لازم
invalid contract عقد فاسد
inoperative contract عقد غیر نافذ
illegal contract قرارداد غیر قانونی
honour a contract قرارداد را محترم شمردن
formula of contract صیغه عقد
forced contract عقد مکره
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
contract scheduling برنامه ریزی قرارداد
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work پیمانکاری
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract specification مشخصات قرارداد
award a contract قراردادی را واگذار کردن
based on a contract قراردادی
dishonour a contract قرارداد را محترم نشمردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com