Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
voltage gain	بهره ولتاژ
Other Matches
gain	به دست آوردن
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر
to gain a over	پیش افتادن از
gain	افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain	بدست آوردن
gain	دستیابی داشتن به یک فایل
gain	بهره برداری
gain	تقویت
to gain over	سوی خودکشیدن
It is a gain .	اینهم خودش غنیمت است
to gain a over	پیشدستی کردن بر
to gain on	نزدیک شدن به
gain over	ربودن
to gain over	باخودهم رای کردن
to gain over	ربودن
gain over	سوی خود کشیدن
to gain on	کم کم پیش رفتن سوی خردخردفراگرفتن
gain over	با خود همراهی کردن
gain on	نزدیک شدن به
gain	حصول تحصیل منفعت کردن
gain	پیدا کردن
gain	فایده بردن
gain	سود بردن
gain	بدست اوردن
gain	افزایش
gain	صرفه استفاده
gain	حصول
gain	بهره تقویت
gain	نفع
gain	منفعت
gain	سود
gain	کسب کردن باز یافتن
gain	نائل شدن پیشرفتن
gain	جلوبردن توپ
gain	افزوده
gain	سود بردن بهره
gain	بهره
gain	زیاد شدن
gain	بهبودی یافتن رسیدن
lateral gain	پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
light gain	تقویت نور
loss and gain	زیان و سود
loss and gain	ضرر و منفعت
maximum gain	تقویت حداکثر
primary gain	بهره اصلی بیماری
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
laser gain	بهره لیزر
gain time	اغتنام وقت کردن
gain time	اغتنام وقت
gain ground	ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
gain ground	خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
gain opportunity	اغتنام فرصت کردن
gain opportunity	اغتنام وقت کردن
gain opportunity	فرصت را مغتنم شمردن
gain or loss	سود یا زیان
paranosic gain	بهره اصلی بیماری
gain score	نمره افزوده
gain time	دفع الوقت کردن
gain ground	پیشروی کردن
to gain a ccess	باریافتن
to gain a ccess	تقرب جستن
to gain in nealth	شفایافتن
gain ground <idiom>	به جلو رفتن
to gain the day	پیروزشدن
to gain time	دست بدست کردن
to gain time	به بهانه گذراندن
transducer gain	بهره دگرسازی
gain control	کنترلصدا
To gain an advantage.	کسب امتیاز کردن
You are going to gain weight. if you let yourself go.	اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
No gain without pain. <proverb>	بدون رنج چیزى بدست نمى آورى .
no pain no gain <proverb>	نابرده رنج گنج میسر نمی شود
to gain in nealth	بهبودی یافتن
to gain hearts	جلب قلوب کردن
to gain a victory	پیروزشدن
to gain a victory	فیروزشدن ففرکردن
to gain a victory	فاتح شدن
to gain a victory over	پیروزشدن بر
to gain a victory over	ففریافتن بر غلبه کردن بر
to gain any ones ear	کسیرا اماده شنیدن حرفی
to gain any ones ear	نمودن
to gain ground	پیشرفت کردن
to gain ground	تجاوزکردن تعدی کردن
to gain ground upon	نزدیک
to gain ground upon	شدن به
gain the ear <idiom>	رگ خواب کسی را به دست آوردن
gain a victory	پیروز شدن
directive gain	تقویت انتن
energy gain	بازده انرژی
epinosic gain	بهره ثانوی بیماری
secondary gain	بهره ثانوی بیماری
antenna gain	بهره انتن
automatic gain control	کنترل بازده بطور خودکار
to gain the upper hand	غالب شدن
maximum in power gain	تقویت قدرت حداکثر
to gain the upper hand	پیش بردن
automatic gain control	نافم خودکار فزونسازی
to gain the upper hand	تفوق جستن
maximum power gain	تقویت توان حداکثر
open loop gain	بهره تقویت در حلقه باز
to gain the upper hand	غلبه یافتن
capital gain tax	مالیات بر سود سرمایه
closed loop gain	بهره تقویت درطبقه بسته
high frequency current gain	تقویت جریان فرکانس بالا
keyed automatic gain control	تنظیم بهره با کلید خودکار
low level current gain	تقویت جریان در سطح پایین
gated automatic gain control	تنظیم بهره با کلید خودکار
low frequency current gain	تقویت جریان فرکانس پایین
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.	کارها را قبضه کردن
y voltage	ولتاژ ستاره
useful voltage	ولتاژ موثر
voltage	ولتاژ تانسیون
voltage	خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltage	نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltage	نیروی الکتروحرکتی در واحد ولت
voltage	ولتاژ
voltage	فشار الکتریکی
voltage	وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
battery voltage	ولتاژ باتری
boosted b voltage	ولتاژ افزوده ب
break down voltage	ولتاژ شکست
bucking voltage	ولتاژ مخالف
no load voltage	ولتاژ بی باری
circuit voltage	ولتاژ مدار
constant voltage	ولتاژ ثابت
constant voltage	فشار الکتریکی ثابت
back voltage	نیروی ضد محرکه الکتریکی
average voltage	ولتاژ متوسط
breakdown voltage	ولتاژ جرقه زنی
tube voltage	ولتاژ لامپ
transient voltage	فشارالکتریکی ناپایدار
transient voltage	ولتاژ گذرا
transient voltage	ولتاژ ضربهای
transient voltage	ولتاژ لحظهای
transformer voltage	ولتاژ ترانسفورماتور
total voltage	ولتاژ کل
anode voltage	ولتاژ اندی
plate voltage	ولتاژ اندی
voltage increase	افزایش ولتاژ
spark voltage	ولتاژ جرقه
threshold voltage	اختلاف سطح استانهای
deflecting voltage	ولتاژ منحرف کننده
deionization voltage	ولتاژ دیونیزاسیون
rated voltage	ولتاژ اسمی
voltage gradient	گرادیان ولتاژ
voltage gradient	شیب ولت,
normal voltage	ولتاژ عادی
voltage gradient	شیب پتانسیل
peak voltage	ولتاژ پیک
peak voltage	ولتاژ حداکثر
peak voltage	ولتاژ اوج
delta voltage	ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
over voltage protection	وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
output voltage	ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
service voltage	ولتاژ کار
re striking voltage	ولتاژ بازگیری جرقه
series voltage	ولتاژ سری
signal voltage	ولتاژ ورودی
threshold voltage	ولتاژ استانه
measuring voltage	فشار سنجش
terminal voltage	ولتاژ ترمینال
terminal voltage	ولتاژ قطبی
measuring voltage	ولتاژ اندازه گیری
medium voltage	ولتاژ متوسط
supply voltage	ولتاژ ورودی
sticking voltage	ولتاژ وقفه
no voltage release	فیوز مغناطیسی ولتپای
star voltage	ولتاژ ستاره
nominal voltage	ولتاژ اسمی
signal voltage	ولتاژ سیگنال
signal voltage	ولتاژ دریافتی
operating voltage	ولتاژ کار
voltage loss	تلف ولتاژ
voltage source	منبع قدرت
voltage source	منبع ولتاژ
voltage saturation	اشباع اند
voltage saturation	اشباع ولتاژی
voltage relay	رله ولتاژ
voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ
voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
voltage regulator	رگولاتور ولتاژ
voltage regulator	نافم ولتاژ
voltage regulator	تنظیم کننده اختلاف سطح
voltage regulation	تنظیم ولتاژ
voltage ratio	نسبت ولتاژ
voltage pulse	پالس ولتاژ
voltage peak	پیک ولتاژ
voltage source	منبع فشار الکتریکی
voltage source	منبع الکتریسیته
voltage stability	ثبات فشار الکتریکی
voltage decrease	کاهشدهندهولتاژ
zener voltage	ولتاژ زنر
voltage vector	بردار ولتاژ
voltage variation	تغییر ولتاژها
voltage triangle	مثلث ولتاژها
voltage transformer	ترانسفورماتور ولتاژ
voltage transformer	مبدل ولت
voltage to neutral	ولتاژ اتصال ستارهای
voltage to ground	ولتاژ زمین
voltage swing	نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com