English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
volume unit واحد بلندی صدا
Other Matches
volume حجم [ریاضی]
volume فرفیت
volume گشایش
volume نام انتساب شده به دیسک یا نوار مشخص
volume دیسک یا نوار یا وسیله ذخیره سازی
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume برچسب
on/off/volume مفتوحنخها
volume جلدکتاب
volume بصورت مجلد دراوردن
volume برزگ شدن
volume کتاب برحجم افزودن
volume دفتر
volume توده
volume درجه صدا جلد
volume حجم
volume میزان
volume بلندی صدا
volume تعداد میزان
volume مقدار
volume قدرت دستگاه مخابراتی
volume جلد
volume مجلد
volume of import حجم واردات
volume of fire حجم اتش
volume of export حجم صادرات
volume of production حجم تولید
volume label برچسب دیسک
volume fraction کسر حجمی
volume expander منبسط کننده دینامیکی
volume expander صوت گستر
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
volume discount مقدار
volume discount تخفیف
volume of money حجم پول
molal volume حجم مولی
volume label برچسب حجم
residual volume حجم باقیمانده
retention volume حجم بازداری
molar volume حجم مولی
volume reverberation پخش صوت در اب به طوریکجا
volume percent درصد حجمی
volume of transactions حجم مبادلات
volume of trade حجم بازرگانی
weight by volume وزن حجمی
mole volume حجم مولی
volume discont تخفیف خریدعمده
the volume that preceded جلد پیش
the volume that preceded جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
tidal volume حجم جاری
tonal volume بلندی صوت
volume of sales گردش معاملات
traffic volume حجم امد و شد
traffic volume بار شد و امد
employment volume حجم اشتغال
end of volume انتهای جلد
equipotential volume حجم هم پتانسیل
excluded volume حجم مستثنی
swept volume حجم سیلندر
free volume حجم ازاد
dead volume حجم مرده
volume discont تخفیف مقداری
volume control کنترل شدت صوت
volume control پیچ صدا
volume compressor محدودکننده دینامیکی
volume charge بار حجمی
volume of sound شدت صوت
volume capacity فرفیت
volume capacity گنجایش
volume adjustment تنظیم شدت صوت
void volume حجم خالی
specific volume حجم ویژه
flood volume حجم سیل
molecular volume حجم مولکولی
multifile volume حجم چند فایلی
absolute volume حجم مطلق
partial volume حجم جزیی
multifile volume حجم چند پروندهای
volume of sales مقدار فروش
an odd volume جلد تکی یا متفرقه
volume of sales حجم معاملات
proper volume ویژه حجم
volume readout حجمنمایشدادهشده
volume of sales حجم فروش
partial molar volume حجم جزیی مولی
volume table of constants فهرست راهنما
sound volume amplifier تقویت کننده شدت صوت
automatic volume control نافم خودکار صدا
receiver volume control کنترلصدایدریافتی
receiver output volume شدت صوت گیرنده
volume of bank credit حجم اعتبارات بانکی
volume table of constants جدول برچسب محتویات
density of volume charge چگالی بار حجمی
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
volume change of concrete تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
ringing volume control کنترلصدایرنگ
gram molecular volume حجم مولکول- گرم
unit یکا
unit قسمت
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit واحدنظامی
unit یکان
unit میزان
unit یکه
unit یگان شمار
unit یک دستگاه
unit فرد
unit نفر عدد فردی
unit یک
unit واحد
unit بافر با طول یک حرف .
unit که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit وسیله جانبی
unit دستگاه
sampling unit واحد نمونه گیری
service unit یکان خدمات
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
unit cell سلول واحد
unit categories انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
unit awards تشویق نامه یکانی
unit awards جوایز یکانی
unit assembly یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
shipment unit یکان مسئول ارسال کالاها
troop unit یکان سربازدار
unit citation جشنهای یکانی
processing unit واحد پردازنده
unit assembly یک قطعه مجزا
unit elasticity کشش واحد
unit distribution روش توزیع به یکان
repeating unit واحد تکراری
unit distribution روش تقسیم به یکان
unit distance با فاصله واحد
unit cost هزینه هر واحداز کالا
requesting unit یکان درخواست کننده
unit citation جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
requesting unit یکان تقاضا کننده
two unit system دستگاه دو برقی
shipping unit واحد حمل
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tape unit واحد نوار
system unit محفظه سیستم
unit cost هزینه واحد
storage unit واحد انباره
storage unit واحد ذخیره
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
staging unit یکان بارگیری کننده
peripheral unit واحد جنبی
split unit یکان جدا شده یا مجزا شده
single unit یکان مستقل
task unit یگان ماموریت
terminal unit واحد پایانه
troop unit یکان صنفی
processing unit واحدپردازشگر
processing unit واحد پردازش
practical unit واحدهای عملی
power unit پیش راننده
pioneer unit یگان مهندسی رزمی
thermal unit واحدسنجش گرما
rotating unit یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
physical unit واحد فیزیکی
the name of the unit of gold دینار
terminal unit واحد پایانی
single unit یکان منفرد
unit elongation ازدیاد طول ویژه
mobile unit واحدمتحرک
instrument unit واحدلوازم
indoor unit واحددرداخلی
bulb unit بخشبرآمده
unit price قیمت واحد
work unit واحد کار
work unit یک واحد تقسیم کار
work unit یک قسمت جزیی از کار
generator unit بخشژنراتور
unit weight وزن واحد
unit weight وزن مخصوص
unit tube لوله واحد
unit training اموزش یکان
unit training اموزش یکانی
unit train بنه اماد یکان
outdoor unit تراشگلابیشکل
radar unit مرکزرادار
recording unit واحدثبتشده
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
unit circle دایره واحد [ریاضی]
imaginary unit یکه موهومی [ریاضی]
unit matrix ماتریس همانی [ریاضی]
unit trust موسسهسرمایهگذار
turntable unit بخشصفحهتراش
tractor unit قسمتتراکتور
T-tail unit بخشدم تیشکل
refrigeration unit قسمتسردخانه
unit train بنه یکان
unit system سلسله احاد
unit supply اماد یکانی
unit of issue واحد توزیع
unit of fire واحد اتش
unit of fire نواخت تیر
unit of fire نواخت اتش
unit of currency واحد پولی
unit of account واحد محاسبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com