Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (8 milliseconds)
English
Persian
volumetric weight
وزن حجمی
Other Matches
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
volumetric receptor
گیرنده حجمی
volumetric measure
اندازه حجمی
volumetric flask
بالن ژوژه
volumetric flask
بالن حجم سنجی
volumetric efficiency
بازده حجمی
volumetric analysis
تجزیه حجمی
volumetric analysis
سنجش حجمی
volumetric pipet
پی پت حجم سنجی
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight
میزان
weight in
وزن کشی
self weight
خود وزن
self weight
ویژه وزن
it is of no weight
قدرواهمیتی ندارد
weight
فشار
weight
نزن
weight
سنگینی
weight
سنگ وزنه
weight
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
سنگین کردن
weight
چیزسنگین
weight
بارکردن
weight
وزن
weight
گرانی
weight
وزن دادن
weight
لنگر
molecular weight
وزن مولکولی
specific weight
وزن ویژه
molecular weight
جرم مولکولی
total weight
وزن کل
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
to carry weight
نفوذ یا اهمیت داشتن
the weight is kilogrammes
ان 5 کیلوگرم است
the weight is kilogrammes
وزن
carpet weight
وزن فرش
statistical weight
وزن اماری
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
specific weight
سنگینی ویژه
paper weight
کاغذ نگهدار
net weight
وزن کلی
net weight
وزن خالص
operating weight
وزن عملیاتی
paper weight
وزنه
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
short weight
سنگ کم
short weight
وزنه کم
light-weight
سر خالی
specific weight
وزن مخصوص
unit weight
وزن مخصوص
unit weight
وزن واحد
weight man
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight of solids
وزن ذرات
weight percent
درصد وزنی
weight program
تمرین وزنه برداری
weight ratio
نسبت وزن
weight the sugar
قند را بکشید
weight ton
تن سنگین
weight training
بدن سازی
weight zone
مربع وزن گلوله
wet weight
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
where is the kilogramme weight ?
سنگ کیلوگرم کجاست
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
sliding weight
وزنمتحرک
weight lifting
وزنه برداری
weight lifter
وزنه بردار
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
unladen weight
وزن کامل خودرو
weight throw
پرتاب وزنه
to lose weight
لاغر شدن
throw one's weight around
<idiom>
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
pull one's weight
<idiom>
کارها را تقسیم کردن
You are going to gain weight. if you let yourself go.
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
weight trainer
آموزندهوزنه
weight and measures
سنگ و اندازه
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight function
تابع وزنی
weight index
شاخص موزون
weight trainer
مربیوزنه
milliequvalent weight
وزن هم ارز میلی گرمی
counter weight
وزنه مقابل
fixed weight
وزن ثابت
formula weight
وزن فرمولی
avoirdupois weight
اوزان و مقیاسات اجناس
atomic weight
wt.at :symb
atomic weight
وزن اتمی
atomic weight
جرم اتمی
gross weight
وزن کل
gross weight
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight
وزن ناویژه
gross weight
وزن ناخالص
equivalent weight
وزن هم ارز
basis weight
وزن پایه
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
cross weight
وزن ناخالص
curb weight
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
counter weight
پاسنگ
counter weight
وزنه تعادل
certificate of weight
گواهی وزن
design take off weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
weight by volume
وزن حجمی
brake weight
لنگر
bow weight
وزن کمان
beta weight
وزن بتا
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
drop weight
وزن سقوطی
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
gross weight
وزن با فرف
he is half your weight
وزن او نصف وزن شما است
make-weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
letter weight
کاغذ نگاه دار
light weight
سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
equivalent weight
وزن معادل
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
dead weight
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
خودوزن
dead weight
ویژه وزن
dead weight
وزن بی اوار
maximum take off weight
حداکثر وزن برخاستن
middle weight
میان وزن
landing weight
وزن با هنگام تخلیه
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
middle weight
میانه
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
heavy weight
38+ کیلوگرم
heavy weight
001 کیلوگرم
heavy weight
18+ کیلوگرم
heavy weight
سنگین وزن
dead weight
وزن خشکه
it pulls its weight
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
laden weight
وزن کلی خودرو با بار
landed weight
وزن کالا هنگام تخلیه
landing weight
وزن فرود
ankle/wrist weight
کمربندلاغری
area weight balance
ترازوی مسطح
aitcraft operating weight
وزن اصلی هواپیما
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
To weight the pros and cons of something.
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
light weight concrete
بتن سبک
dead weight tonnage
گنجایش باری
gram formula weight
وزن فرمولی به گرم
gram moleculare weight
وزن مولکول گرم
molecular weight determination
تعیین وزن مولکولی
molecular weight distribution
توزیع وزن مولکولی
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
size weight illusion
خطای ادراکی اندازه- وزن
sash balancing weight
وزنه متعادل کننده
sash balancing weight
پارسنگ
power to weight ratio
نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
light weight concrete
بتن سبک
gram equivalent weight
وزن هم ارز- گرم
gram equivalent weight
وزن گرمی هم ارز
weight for age race
مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
design gross weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
maximum landing weight
حداکثر وزن فرود
design landing weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
weight and balance sheet
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
effective unit weight
وزن مخصوص موثر
light weight cable
کابل سبک
governor balance weight
وزنه تعادل رگولاتور
gram atomic weight
وزن گرمی اتم
gram atomic weight
وزن اتمی به گرم
light weight unit
واحد ساختمانی سبک
margin of difference of weight in coins
حد ترخیص allowance
margin of difference of weight in coins
حد ترخص
number average molecular weight
میانگین عددی وزن مولکولی
tirtyfive pound weight throw
مسابقه پرتاب چکش
zero air voids unit weight
وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
weight average degree of polymerization
میانگین وزنی درجه بسپارش
weight-driven clock mechanism
مکانیزم ساعتپانولدار
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight
دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com