Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
Other Matches
vortex
جریان حلقوی یا گردابی
vortex
حلقه
vortex
پیچ
vortex
گردابی
vortex
گردبادی
vortex
سرگردان
vortex
گرداب
vortex motion
حرکت گردابی
free vortex
گرداب ازاد
polar vortex
ورتکس قطبی
the society is like a vortex
جامعه مانندگردابی است
vortex drag
پسای جریانهای حلقوی
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex tube
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
vortex trail
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex sheet
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
out flow
برون ریز
flow
سلیس بودن
flow
بده شریدن
flow
گردش
flow
روند
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
جاری بودن روان شدن
to flow over
سر رفتن
over flow
سر ریز
over flow
طغیان ریزش
over flow
لبریزی
over flow
لبریز شدن
flow
مد
flow
سلاست
to flow over
لبریزشدن
to flow over
طغیان کردن
flow
روانی
flow
بده
flow
حرکت داده در یک سیستم
flow
مدیریت جریان داده
flow
سیلان
flow
حرکت به نرمی
flow
حرکت متناوب
flow
جریان جاری کردن
flow
روانی سلاست
flow
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow
جریان
to go with the flow
<idiom>
در مسیر نظام عمومی رفتن
[اصطلاح مجازی]
flow
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow
ناشی شدن فلو
flow
جاری شدن
minimum flow
اب کاستی
mewtonian flow
جریان نیوتنی
mass flow
دبی جرمی
poiseuille flow
جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
mixed flow
جریان مرکب
molecular flow
جریان مولکولی
permanent flow
ابدهی پایا
money flow
جریان پول
non unifor flow
جریان غیریکنواخت
oil flow
جریان روغن
out flow of labor
خروج نیروی کار
permanent flow
بده پایا
permanent flow
بده همیشگی
permanent flow
ابدهی دایمی
permanent flow
بده دایمی
permanent flow
بده پایدار
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic flow
شار مغناطیسی
flow sheet
نمودار جریان
flow resistance
وشکسانی ویسکوزیته
flow resistance
چسبندگی
flow resistance
گرانروی
flow process
جریان انجام کار
flow of information
گردش اطلاعات
flow of production
جریان تولید
flow of production
گردش تولید
flow pressure
فشار روان ابی
flow side
ریزش در شیب
gold flow
جریان طلا
gold flow
انتقال طلا
line of flow
خط جریان
laminar flow
جریان لایهای
heat flow
جریان گرما
free flow
جریان ازاد
laminar flow
جریان خطی
laminal flow
جریان خطی
ion flow
جریان یونی
information flow
روانه خبر
flow process
جریان چرخش کار
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
turbulent flow
جریان اشفته
turbulent flow
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
turbulent flow
جریان متلاطم
transient flow
جریان گداز
tranquil flow
جریان اسوده
traffic flow
کشش عبور ومرور
traffic flow
کشش ترافیک
swinging of flow
نوسانات عرضی جریان
supercritical flow
جریان سیلابی
uniform flow
جریان یکنواخت
underground flow
جریانزیرزمینی
lava flow
جریانگدازه
flow tube
تیوبدرگردش
flow bean
توپکدرگردش
air flow
جریانهوا
viscous flow
جریان جسبناک یا ناروان
upward flow
جریان رو به بالا
unsteady flow
جریان غیرماندگار
subsonic flow
جریان مادون صوت
subcritical flow
جریان رودخانهای
rotation flow
شارش دورانی
return flow
جریان برگشت
rate of flow
دبی
rate of flow
بده
rate of flow
میزان جریان
rapid flow
جریان سریع
radial flow
جریان شعاعی
program flow
روند برنامه
rotation flow
شارش چرخشی
shear flow
جریان نیروی برشی
single flow
راه یک طرفه
streamline flow
جریان خطی
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
steady flow
جریان لایه وار
steady flow
جریان دائم
steady flow
جریان دائمی
steady flow
جریان ماندگار
sinuous flow
جریان موجی
single flow
جاده یک مسیره
program flow
گردش برنامه
laminar flow
جریان ارام
continuity of flow
پیوستگی جریان
consistent flow
جریان دائمی
conical flow
تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
commodity flow
جریان کالا
circular flow
جریان دوری
circular flow
جریان دایرهای
chimney flow
سوراخ تنور
chimney flow
دودکش
out flow of capital
خروج سرمایه
capital flow
انتقال سرمایه
continuous flow
جریان با دبی ثابت
contra flow
جهت مخالف
contra flow
خلاف جهت
diagonal flow
جریان مورب
data flow
روند داده ها
data flow
گردش داده ها
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
current flow
شار جریان
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
critical flow
جریان بحرانی
cretical flow
جریان بحرانی
control flow
روند کنترل
control flow
گردش کنترل
capital flow
جریان سرمایه
blasius flow
جریان کاملا لایهای تئوریکی
flow charts
نمودار گردش کار
flow charts
نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
flow charts
نمودار جریان وسیر مواد درکارخانه
flow chart
نمودارگردشی
flow chart
شمای عملیات
flow chart
نمودارچرخش کار
flow chart
نمودار گردش کار
flow chart
نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
flow charts
نمودارچرخش کار
flow charts
شمای عملیات
flow charts
نمودارگردشی
bidirectional flow
روند دوسویه
bidirectional flow
جریان دو جهتی
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow
جریان پایه
axial flow
جریان خطی
axial flow
جریان محوری
average flow
جریان متوسط
average flow
بده میانگین
cash flow
گردش وجوه
flow chart
نمودار جریان وسیر مواد درکارخانه
flow of income
گردش درامد
flow direction
جهت گردش
flow diagram
نمودارجریان
flow diagram
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flow diagram
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
flow diagram
شرح فرآیند
flow diagram
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flow diagram
ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
flow diagram
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flow diagram
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
flow diagram
نمودار جریان
flow diagram
فلوچارت
flow formula
رابطه جریان
flow of income
جریان درامد
flow of expenditure
گردش هزینه
flow of expenditure
جریان هزینه
flow net
شبکه جریان
flow meter
فلومتر
flow meter
جریان سنج
flow lines
خطوط جریان
flow line
خط جریان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com