Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
waiting game
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
Other Matches
to keep somebody waiting
کسی را معطل نگه داشتن
he kept me waiting
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to keep any one waiting
نگاه داشتن
to keep any one waiting
کسیرا چشم براه
To keep someone waiting .
کسی را معطل کردن
What are you waiting for ?
معطل چه هستی ؟
waiting
منتظر
waiting
چشم براه
no waiting
توقف ممنوع
waiting lists
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting-rooms
اطاق انتظار
waiting list
لیست انتظار
ladies-in-waiting
ندیمه ملکه
waiting lists
لیست انتظار
ladies-in-waiting
مستخدمه مخصوص ملکه
maid in waiting
ندیمه
lady-in-waiting
خادمه
lady-in-waiting
مستخدمه مخصوص ملکه
lady-in-waiting
ندیمه ملکه
lady in waiting
خادمه
lady in waiting
مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting
ندیمه ملکه
ladies-in-waiting
خادمه
waiting list
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting room
اطاق انتظار
waiting time
زمان انتظار
waiting games
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting state
وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
waiting position
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
waiting delay
تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
waiting-room
اطاق انتظار
waiting-room
اتاق انتظار
maid in waiting
پیشخدمت مخصوص
We are waiting for the rain to stop .
معطل بارانم که بند بیاید
one anxious week of waiting
یک هفته انتظار با نگرانی
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
name of the game
<idiom>
قسمت اصلی یک موضوع
game keep
پاسبان شکار
game and game
یکدست ویکدست
game keep
قرق چی
game
بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game keep
شکاربان
i was very u. at that game
خیلی در ان بازی بد اوردم
the game is up
بازی باخت
the game is up
بازی تمام شد
the game is on
بازی دایر است
the best game out
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game and game
یک بیک
game
شکار گرفته شده
game
سرحال
game
کامپیوتر مخصوص
game
وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game
معیوب
game
اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game
دست انداختن
game
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game
چلاق
game
شکار
game
سرگرمی دوربازی بازی کردن
game
هرنوع ورزش بامقررات
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game
سرگرمی شکار
game
مسابقه
game
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game
یک دوربازی
game
مسابقههای ورزشی
game
شوخی
game
بازی
game
اهل حال
game
جانور شکاری
game
تفریح کردن
to play the game
رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game
نقشه یاکارکسیراخراب کردن
two pawns game
بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
small game
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
to make game of
مسخره کردن ریشخند کردن
skin game
تقلب درقمار
skin game
فریبکاری
to make game of
دست انداختن
to kill game
شکارزدن
suspension of the game
تعویق و تاخیر بازی
Do you know how to play this game ?
این بازی رابلد هستید ؟
three knights' game
بازی سه اسب
to die game
مردانه جان دادن
to game away one's money
درقمارپول ازدست دادن
stoppage of the game
توقف بازی
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
spanish game
بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
team game
بازی گروهی
two person game
بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game
بازی وینی شطرنج
fair game
طعمهی حاضر و آماده
fair game
دست انداختنی
fair game
مسخره کردنی
game cartridge
محلورودیبازی
parlour game
بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
ball game
مسابقه
fair game
<idiom>
موضوع تهاجم
football game
بازی فوتبال
a whole new ball game
<idiom>
یک ماجرای کاملا متفاوت
Now that you're here, it's a whole new ball game.
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a game of chess
یک مسابقه شطرنج
fair game
آماج روا
fair game
شکار قانونی
fair game
شکار مجاز
war game
جنگ ازمون
war game
مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game
اجرای بازی جنگ
war game
بازی جنگ کردن
war game
بازی جنگ
zero sum game
بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
ball game
ورزش یا بازی با توپ
ball game
گوبازی
ball game
هماورد
ball game
شرایط وضعیت
board game
بازی روی تخته
centre game
بازی مرکزی
game cycle
دوره بازی
game cycle
دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish
ماهی مجاز برای صیادی
game fish
ماهی موردنظر
game fowl
مرغ شکاری
game fowl
خروس جنگی
game fowl
نژاد خروس جنگی
acrade game
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
video game
بازی دیدنی
power game
بازی قدرتی
game keeper
قرق چی
game keeper
قرق چی میدان
game law
قانون شکار
game management
شکارداری
game management
شکاربانی
game of chance
بازی قمار
game cock
خروس جنگی
game clock
ساعت ورزشگاه
game bird
پرنده موردنظر درشکار
choose up game
بازی غیررسمی
closed game
بازی بسته
complete game
یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game
بازی کامپیوتری
crampet game
بازی شطرنج
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game
وارد بازی شدن
exhibition game
بازی نمایشی به نفع خیریه
four handed game
بازی چهارنفره
four knight's game
بازی چهار اسب
arcade game
بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game
بازی در انتهای زمین تنیس
adventure game
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
game bag
خرجین شکاری
game ball
توپ بازی
game bird
یک امتیاز
game plan
استراتژی بازی
game playing
playing computerizedgame
skin game
قمار از روی تقلب
laws of the game
مقررات مسابقه
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
losing game
بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
middle game
وسط بازی
off hand game
بازی غیررسمی
off hand game
بازی جنبی
perfect game
باحداکثر 003 امتیاز
open game
بازی باز شطرنج
passing game
حمله با استفاده از پاس به جلو
perfect game
یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
shell game
گردو بازی
shell game
قمار با گردو
short game
ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
italian game
بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
game theory
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory
نظریه بازی
big game
شکار حیوانات بزرگ
game point
امتیاز پایانی
hard game
بازی دشوار
game theory
نظریه بازیها
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
game theory
تئوری بازی
game misconduct penalty
01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
to play a poor game
بدبازی کردن
to deal out
[card game]
کارت دادن
[ورق بازی]
Shall we play a game of cards?
یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
big game reel
قرقره صید ماهیهای بزرگ
computerized game playing
بازیهای کامپیوتری
semi open game
بازی شطرنج نیمه باز
scotch four knights' game
بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
two person zero sum game
بازی دو نفره با مجموع صفر
half giuoco game
بازی نیمه جوئوکو شطرنج
two person zero sum game
در تئوری بازیها
this game is proper to spring
این بازی مخصوص بهار است
video game machine
ماشین بازی تصویری
to play a poor game
ناشی بودن مهارت نداشتن
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
queen's pawn game
بازی پیاده وزیر شطرنج
to fly at a higher game
همت برچیزعالی ترگماشتن
She is romantically inclined. She i8s game.
از دو حال خارج نیست
He plays a beautiful game of volleyball.
مثل ماه والیبال بازی می کند
The football players are warming up before the game ( match) .
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com