Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English
Persian
walking papers
ورقه خاتمه خدمت
walking papers
<idiom>
برگه اخراج
Other Matches
walking
گردش
walking
راه رونده
elegant walking
راه رفتن باوقار
at walking pace
با سرعت پیاده روی
chinese walking
سد ختایی
chinese walking
سد چین
walking library
کتابخانه متحرک
walking sticks
حشره راست بال امریکایی
walking sticks
چوبدستی
walking sticks
عصا
walking stick
حشره راست بال امریکایی
walking stick
چوبدستی
race walking
مسابقه راهپیمایی
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
walking leg
پاهایراهرونده
walking dictionary
فرهنگ متحرک
walking delegate
نماینده سیار
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
walking beam
میل لنگ
walking library
شخص دانشمند
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
sleep walking
خوابیده گردی
walking patient
مریض سرپایی
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
walking ticket
ورقه خاتمه خدمت
with one's back to the walking
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
walking frame
قالبچهارپا
walking stick
عصا
walking on eggshells
<idiom>
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
sleep walking
خوابیده روی انتقال نومی
You should always be careful walking alone at night.
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He was walking with slow steps .
با قدمهای آهسته راه می رفت
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
papers
روزنامه
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
روی کاغذ نوشتن
papers
اوراق
papers
ورق کاغذ
papers
کاغذ
papers
ورقه
papers
جواز پروانه
papers
مقاله
papers
اوراق بهادار
papers
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers
چاپ کردن
papers
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers
درکاغذ پیچیدن
papers
ورقه مشخصات کشتی
papers
سفته برات
papers
روی کاغذاوردن
application papers
مدارک درخواستنامه
to send in one's papers
کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
commerical papers
اسناد تجارتی
commerical papers
اوراق تجارتی
commercial papers
اوراق تجارتی
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
White Papers
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
کتاب سفید
he writes for the papers
برای روزنامه هامقاله مینویسد
secret papers
اسناد سری
mercantile papers
برگهای بهاداربازرگانی
negotiable papers
اوراق بهادار
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
negotiable papers
اوراق قابل انتقال
please send me the p papers
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
ship's papers
اسناد حمل
secret papers
اوراق سری
ship papers
اسناد کشتی
To mark the examination papers .
ورقه های امتحان رانمره دادن
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
He put his papers in order before going to bed .
قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com