English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
wall lining پوشش دیوار
wall lining اندود دیوار
Search result with all words
lining of the wall پوشش روی دیوار
Other Matches
lining استر
inner lining خطوطداخلی
lining لنت ترمز
lining استری
lining روکوب
lining استر دوزی
lining خط کشی تودوزی
lining پوشش
lining استرکشی
lining به خط شدن نظامیان لایی
form lining پوشش قالب بندی
dolomite lining پوشش دولومیت
asphalt lining روکش اسفالت
stone lining پوشش سنگی
basic lining پوشش یا استر قلیایی
tunnel lining پوشش داخلی تونل
stone lining روکش سنگی
brake lining لنت ترمز
brake lining مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
brick lining پوشش اجری
block lining پوشش بلوکی
block lining پوشش با بلوک سیمانی
brick lining بند کشی
bitumen lining استر قیری
built up lining پوشش مرکب
acid lining لایه اسیدی
lining fabrics خطوطتاروپود
well lining hoop کول
kiln lining استر کوره
build up lining پوشش مرکب
lining of the ceiling پوشش زیر سقف
lining of the ceiling روکوب سقف
lining of the ceiling لمبه کوبی
magnesite lining استری با سنگ منیزیت
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
well lining hoop لوله چاه اب
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
silver lining روزنهی امید
lining of the ceiling روکوب سقف
silver lining چیز امیدوار کننده
furnace lining استری کوره
tile lining پوشش کاشی
furnace brick lining استری اجر کوره
prime membrane lining پوشش اسفالتی با روش قیرپاشی
every cloud has a silver lining <idiom> [خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
cement concrete lining پوشش بتنی
dry stone lining روکش خشکه چینی
soil cement lining پوشش با خاک و سیمان
portland cement concrete lining پوشش بتنی
sandwich brick tile lining پوشش سفالی مطبق یاساندویچی
hot mix asphalt lining روکش اسفالتی گرم
wall-to-wall همگانی
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall محصور کردن
wall-to-wall سرتاسری
the wall پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall همه جانبه
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall-to-wall فراگیر
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall دیواره
wall تیغه کشیدن دیوار
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
wall دیوار
wall حصار
wall-to-wall کامل
wall دیواری
wall جدار
wall محصورکردن
wall حصار دار کردن
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
wall دیوارکشیدن
wall plate زیرسری
wall rue سداب کهنه
toe wall دیوارضامن پادیوار
wall socket پریز دیواری
wall socket پریز روی دیوار
wall tie بست دیواری
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
wall pass پاس مستقیم
wall hanging تزئینات دیواری
wall eye چشم مات
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance عبور از داخل دیوار
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wailing wall دیوارندبه
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
town wall باروی شهر
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
wall insulator عایق دیوار
wall knot گره حصیری
to deafen a wall عایق کردن دیوار
wall paper کاغذ دیواری
wall painting نقاشی دیواری
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
wall paint رنگ دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall louse ترده
wall louse موریانه
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
wall knot گره تخت
toe wall دیوار پای خاکریز
wall sockets پریز ها
the picture on the wall این عکس روی دیوار
hole in the wall <idiom>
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز های روی دیوار
wall clock ساعت دیواری
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fruit-wall چفته
dwarf wall دیوار نیمه
curtain-wall تیغه
conservative wall دیوار باغچه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall میل دیوار
handwriting on the wall <idiom>
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
Qibla wall دیوارکیبلا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
back wall دیوارپشتی
start wall دیوارهشروع
tank wall دیوارهنانکر
turning wall دیواربازگشت
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall دیوارموج
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall lantern فانوسدیواری
wall grille شبکهدیواری
wall and rails دیواروریلها
wing wall دیواره جانبی
to deaden a wall عایق کردن دیوار
banch wall دیواره پشتیبان
gap in a wall شکاف دردیوار
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
front wall دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall اب رنگ زدن
fresco a wall دیوار سفید کرده را
gravity wall دیوار وزنی
guide wall دیواره راهنما
training wall دیواره راهنما
bearing wall دیوار باربر
key wall دیوار اب بند
it sprang from the wall ازدیوار رویید
interior wall دیوار داخلی
insulated wall دیواره عایق
batter of a wall میل دیوار
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
batter of a wall شیب دیوار
bearing wall دیوار بارگیر
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
bench wall دیوار تکیه گاه
apron wall صفحه پیش بند
coping of a wall قرنیس روی دیوار
decorated wall دیوار تزیینی
cut off wall دیوار جداکننده
curtain wall تیغه
curtain wall دیوار پردهای
coping of a wall در پوش روی دیوار
cross wall دیوار پلهای عرضی
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
common wall دیوار مشترک
clay wall دیوار چینه
fire wall دیوار اتش بند
face wall دیوار بر
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
wall arcade طاقنما
box wall صندوقه
cross wall دیوار همبر
thickness of a wall کلفتی دیوار
retaining wall دیوار حائل
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
base of wall روپی
party wall دیوار مشترک
shear wall دیوار برشی
side wall دیوار پهلویی
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
wall eye چشم سفید
thickness of a wall ضخامت دیوار
sleeper wall دیوار کرسی
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spine wall دیوار اساسی
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
the pictures on the wall عکس ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com