Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
warning line
خط اخطار
Search result with all words
foil warning line
حلقهاخطارخنثیکننده
sabre and epee warning line
خطهشداردرمسابقهاپوشمیشیربازی
Other Matches
warning
اعلام خطر کردن هشدار
warning
اخطاریه دادگاه
warning
که روشن میشود تا نشان دهد یک چیز خط رناک ممکن است رخ دهد
warning
توجه به خط ر ممکن
warning
اطلاع
as a warning to others
برای عبرت دیگران
as warning to
برای عبرت
warning
اگهی
warning
خبر
warning
اشاره
warning
زنگ خطر
warning
اعلام خطر
warning
عبرت
warning
اژیر هشدار
warning
هشدار
warning
اخطار
warning
تحذیر
warning system
سیستم خبردهنده
issue a warning
اخطار صادر کردن
warning signal
علامت خطر
warning agent
گند گاز
warning system
سیستم الارم
warning signal
علامت اعلام خطر
warning sign
علامت احضار
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
warning lights
چراغهشدار
He took no heed of my warning.
به اخطار من توجهی نکرد
early-warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning
اعلام خطر کردن
early warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
اعلام خطر کردن
warning track
منطقهجریمه
warning plate
صفحههشدار
warning device
وسیلههشدار
warning sign
علامت اخطار
warning radar
رادار هشدار دهنده
warning net
شبکه اژیر
warning light
لامپ خطر
warning light
چراغ خطر
local warning
اعلام خطر محلی
warning cries
فریادهای هشدار
warning net
شبکه اعلام خطر
warning pipe
لوله خبر
warning pipe
لوله سرریز
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
warning order
دستور اگهی
local warning
سیستم اعلام خطر محلی
airborne early warning
اعلام خطر هوابرد
airspace warning area
منطقه اعلام خطر هوایی
small craft warning
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
oil warning light
چراغهشدارروغن
airborne early warning
راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
on-air warning light
نورهشدارنورروشن
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
danger warning level
حداقل موجودی
The warning light seems to have malfunctioned.
چراغ خطر به نظر می رسد دچار نقص فنی شده است.
control and warning center
سیستم کنترل و اعلام خطر
air alert warning
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
air warning net
شبکه اعلام خطر هوایی
battery warning light
چراغهشدارباطری
low fuel warning light
چراغهشدارکمبودبنزین
seat-belt warning light
چراغهشدارکمربندایمنی
oil pressure warning indicator
شاخصهشدارفشارروغن
door open warning light
چراغهشداربرایبازبودندر
main beam warning light
اشعهاصلینورهشداردهنده
Drive on dimmed headlights !
[Warning to drivers]
با نور پایین حرکت کنید!
[هشدار به رانندگان]
line by line milling
فرز کردن سطری
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line spacing
فاصله سطور
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
تماس خطوط
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
on line
مستقیم
to come in to line
در صف امدن
on line
درون خطی
line
خط انداختن در
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
down the line
<idiom>
درآینده
on line help
کمک مستقیم
on the line
هواپیمای اماده پرواز
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
on line
متصل
to come in to line
موافقت کردن
out of line
خارج از خط جبهه
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
out of line
<idiom>
ناصحیح
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
all along the line
در همه جا
along line
در امتداد خطوط
o o line
خط تقسیم دیدبانی
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
mean line
خط میان
the line
صف
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
line by line
سطر به سطر
all along the line
درامتدادهمه خط
o o line
خط دیدبانی سپاه
in line
شمشیر در وضع حمله
in line
همراستا
line out
با خط علامت گذاشتن
along line
در خط
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
down the line
ضربه از کنار زمین
off line
برون خطی
down line
بار کردن پایین خطی
old line
محافظه کار
line
لاین
line
جبهه جنگ
line
لجام
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
خط فرعی راه اهن
by-line
خط دوم یافرعی
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
by line
خط فرعی راه اهن
line
سیم
line of d.
حد فاصل
line
طناب خط
line
خط صف
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
Are you still on the line?
خط را قطع نکردی؟
line
صفی در خط
line
در سمت
line of d.
مرز
line
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
حدود رویه
line
شعبه
line
طرز
line
محصول
line
رشته
line
اتصال فیزیکی به ارسال داده
by line
خط دوم یافرعی
line
نسب
line
خط زدن
line
خط
on line
مورداستعمال
line
جاده
line
طناب سیم
line up
به خط شدن
line
رسن
line up
به ترتیب ایستادن
line up
ردیف ایستادن تیم
line-up
به خط شدن
line-up
به ترتیب ایستادن
line
ریسمان
line
رشته بند
line
ردیف
line
سطر
line
: خط
line up
<idiom>
به صف کردن
on line
در خط
on line
داخل رده
line-up
ردیف ایستادن تیم
line
ترازکردن
line
استرکردن
off line
قطع
off line
منفصل
line
اراستن
line
بخط کردن
line
خط دار کردن
line
: خط کشیدن
line
پوشاندن
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
off line
غیر متصل
line
دهنه
marriage line
گواهینامه ازدواج
marline or line
طناب کوچک دولا
mason's line
ریسمان کار
load line
خط بار
marriage line
عقدنامه سند ازدواج
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
requisition line
خط درخواست اماد
requisition line
مسیر درخواست اماد
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
lyman line
خط لیمان
lumber's line
خط سینه ناو
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
local line
خط محلی
lubber's line
نشانگر سینه
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
loop line
دوراهی
mach line
موج ضربهای ضعیف
regression line
خط برگشت
median line
میانه
percolation line
خط نفوذ
phantom line
خط فرضی
pipe line
خط لوله
orienting line
خط توجیه
on line system
سیستم درون خطی
on line storage
حافظه درون خطی
on line operation
عمل درون خطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com