English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
waste of manor اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
Other Matches
manor ملک اربابی
manor ملک تیولی منزل
manor خانه بزرگ
manor houses خانه ارباب یا صاحب تیول
manor house خانه ارباب یا صاحب تیول
waste قراضه هرز
waste افت
waste هدر
waste تلف
waste بی مصرف
waste موات
waste پسماند
Waste کثافات
waste ضایع
go to waste هرز رفتن
waste از دست رفتن
waste not want not <idiom> قناعت توانگر کند مرد را
waste تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste تفریط
waste تضییع کردن اتلاف
waste بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
waste باطله
waste حرام کردن بیهوده تلف کردن
waste نیازمندکردن
waste زائد اتلاف
waste تلف کردن ضایع کردن
waste زباله
waste اشغال
waste انبار
waste اصراف کردن
waste هرزدادن
waste صرف کردن
waste ضایع کردن
waste تلف کردن
waste اشغال زباله
waste بیهوده
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
waste one's breath <idiom> بی نتیجه صحبت کردن
lay waste <idiom> خراب کردن وویران نگه داشتن ،شکستن
without impeachment of waste بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
waste water فاضلاب
waste product ضایعات
waste product محصولات زائد
waste pipe لوله زهکش
waste one's words زبان خود را خسته کردن
cotton-waste آشغال و ضایعات پنبه
napping waste ضایعات عمل خارزنی [این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
waste silk ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
waste of time وقت هدر شده
waste of time وقت اتلاف شده
waste time وقت هدر دادن
waste time هدر دادن زمان
waste time تلف کردن زمان
waste time وقت تلف کردن
waste one's breath زبان خود را خسته کردن
waste basket سبد کاغذ بیکاره
waste book دفتر باطله
waste basket مکثف
waste basket زنبیل
waste basket سبد
do not waste your breath خودتان را بیخود خسته نکنید
voluntary waste تعدی و تفریط در عین مستاجره یا ملک موردتصرف
to lay waste ویران یا غارت کردن
economic waste اتلاف اقتصادی
lay waste ویران کردن
encroachment and waste تعدی و تفریط
run to waste هرز رفتن
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
cotton waste ضایعات پنبه
waste material مصالح وازده
waste lime نخاله اهک
waste lands اراضی موات
waste land زمین موات
waste land اراضی موات
waste instruction دستوری که عملی انجام نمیدهد.
agricultral waste پسماند کشاورزی
waste catchment ابخیز
waste heat گرمای تلف شده
domestic waste water فاضلاب خانگی
colour of waste water رنگ فاضلاب
cultivation of waste land احیا اراضی موات
haste makes waste ادم دست پاچه که کارادوبارمیکند
soil and waste stack کیسهخاکوفضولات
waste disposal unit مخزنآبزاید
This is a sheer waste of time . این کار اتلاف وقت محض است
waste gas fule مجرای دود
cultivationg waste land احیاء موات
haste makes waste تعجیل موجب تعطیل است
waste water purification plant تصفیه خانه فاضلاب
sink with waste disposal unit فرفشوییبااجزافضولات
It is absolutely useless . It is a waste of time . بی نتیجه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com