English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
water cooler آب سرد کن
Other Matches
cooler سردکن
cooler سردکن
cooler کولر دستگاه خنک کننده
cooler پتوی سبک اسب برای بعد ازمسابقه
cooler دستگاه خنک کننده
cooler سرد کن کولر
cooler خنک کننده
acid cooler مبرد اسیدی
wine cooler هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
oil cooler خنک کننده روغن
Lets sit in the shade , Its cooler. توی سایه بنشینیم خنک تر است
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
air cooled oil cooler نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
mean water میان اب
water way ابراهه
water way مسیل
water down <idiom> ضعیف شدن
water ابگونه
to p something with water اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
to keep ones he above water از زیر بدهی بیرون آمدن
water course حق المجری
water way راه ابی
She let the water out . آب را ول کرد
by water از راه رودخانه
by water از راه دریا
by water با کشتی
water still دستگاه تقطیر اب
water آب
water course حق الشرب
of the first water بهترین
on the water در کشتی
water course مجرای اب
to water آب ریختن
to water something آب دادن [گیاه]
f.water عرق رازیانه
above water <adj.> روی آب
to water آب دادن
water اب
water اب دادن
water مایع
first water بالاترین مقام
first water درجه اول
above water <adj.> شناور
water پیشاب
water fowl مرغ ابی
water hazard مانع ابی در مسیر گوی گلف
water heater فرف ابگرم کن
water heater ابگرم کن
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water filter صافی اب
water fast پارچه شورنرو
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water hardening سختگردانی با اب
water fowl پرنده ابی
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
water guage فشار سنج اب
water gauge اندازه اب نما
water glass شیشه محلول
water gas گاز اب
water front جبهه رطوبتی
water hammer ضربت قوچ
water hammer ضربت قوج
water gauge اب پیم
water hole چاله اب
water mill اسیاب
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
water nymph حوری دریایی
water nymph الهه دریایی
water pepper زنجبیل سگ
water pipe لوله اب
water pipe تنبوشه
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water point نقطه تقسیم اب
water pollution الودگی اب
water polo بازی فوتبال ابی
water polo واترپلو
water polo واترپولو
water polo بازی در استخربطول 02 تا 03 متر و عرض 8 تا 01 متر بین 2 تیم 7نفره
water pressure فشار اب
water proof دافع اب
water mill اسیاب ابی
water meter اب سنج
water hyacinth سنبل ابی
water hyacinth وردالنیل
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water jacket ابدان
water jacket صندوق اب
water jump مانع ابی
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level تراز اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level سطح اب
water lily نیلوفر ابی
water line خط ابخور ناو
water logging ابسیری
water loss ابکاهی
water lowering زهکشی
water melon هندوانه
water meter کنتور اب
water proof رطوبت ناپذیر
surcharge water اب مازاد
to drink water اب خوردن
undermining by water اب رفتگی کف
up to the middle in water تا کمر در اب
voidance water منجلاب
voidance water زیر اب
wade into the water راه رفتن در اب
waste water فاضلاب
water aspirator خرطوم ابی
water bag کیسه اب
water bailiff میراب
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance بیلان اب
undermining by water اب شستگی
underground water اب درون زمین
underground water اب زیرزمینی
surface water اب سطحی
surplus water ابهای اضافی
surplus water ابهای مازاد
swimming with water پرازاب
swimming with water غرق اب
table water سفره اب زیر زمینی
tap water اب شیر
water paint رنگ لعابی
the water was overknee اب از زانو میگذشت
to drink water اب اشامیدن
to keep ones head above water خود را از بار بدهی رها کردن
to sniff up water اب رابه بینی کشیدن
to soften a water سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
to splash into water به اب زدن
unavailable water رطوبت غیر قابل استفاده
water bearer دلو
water bearer ساکب الماء
water bearer ریزنده اب ابریز
water cooling خنک کنندگی اب
water cooling خنک کردن بااب
water cress شاهی اتی
water cure اب درمان
water cure علاج بااب معالجه بااب
water damage خسارت اب دیدگی
water displacement زهکشی کردن
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal فاضلاب
water disposal اگوکشی
water disposal ساختن اگو
water dog سگ ابی
water dog شناگر ماهر
water dog سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver مقنی
water content درصد رطوبت
water container فرف اب
water colour نقاشی ابرنگی
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water bed تشک ابی
water bonded اب بند شده
water boy بچه سقا
water boy سقا
water buffalo گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen قمقمه
water car ارابه اب فروشان
water car ارابه اب پاش
water carriage حمل از راه اب
water carrier دلو
water circulation گردش اب
water coiour ابرنگ
water colour ابرنگ
water colour رنگاب
water fast رنگ نرو
water pump پمپ اب
water inlet ورودآب
water extraction آبکشی
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
in hot water <idiom> در دردسر
THere is not even a ripple in the water . <proverb> آب از آب تکان نمى خورد .
If it has not water for me it certainly has bread . <proverb> آب براى من ندارد براى تو که دارد .
Water is light . <proverb> آب روشنائى است .
How can you know the value of water -you who live . <proverb> تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى .
drinking water آب آشامیدنی
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
There is no hot water آب گرم نیست.
some hot water مقداری آب گرم
some cold water مقداری آب سرد
mineral water آب معدنی
a glass of water یک لیوان آب
hot water <idiom>
hold water <idiom>
head above water <idiom> آشکاری مشکل
water intake مکندهآب
water jug پارچآب
water key کلیدآب
water separator جداگرآب
water signs علائمآبی
water transport ناقلآب
water under pressure آبتحتفشار
water/alcohol آب
water/alcohol الکل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com