Dictiornary-Farsi | water pepper | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
water pepper	زنجبیل سگ
water pepper	فلفل ابی


Other Matches

pepper	فلفل پاشیدن
pepper	فلفل کوبیده
pepper	فلفلی باضربات پیاپی زدن
pepper	فلفل زدن به تیرباران کردن
pepper	فلفل دلمه ای
white pepper	فلفل سفید
cayenne pepper	پودر فلفلقرمز
pepper castor	هفت تیر
pepper mill	فلفل ساب
pepper mill	فلفل سا
pepper pot	فلفل دان
pepper pot	فلفل پاش
pepper pot	اش تندهندی
pepper sauce	ترشی فلفل
salt-and-pepper	نمک و فلفل
sweet pepper	فلفل شیرین
hot pepper	بوته فلفل قرمز
hot pepper	فلفل قرمز
guinea pepper	فلفل قرمز هندی فلفل فرهنگی
pepper castor	ششلول
pepper castor	فلفلپاش
green pepper	فلفل سبز
red pepper	فلفل قرمز
salt-and-pepper	فلفل نمکی
salt-and-pepper	خاکستری
pepper and salt	فلفل نمکی
pepper and salt	پارچه فلفل نمکی رنگ فلفل نمکی
pepper box	فلفل دان
pepper box	فلفل پاش
pepper box	ادم اتشی مزاج
pepper caster	فلفل دان
long pepper	دار فلفل
pepper caster	هفت تیر
pepper castor	فلفل دان
pepper caster	فلفل پاش ششلول
chilli pepper	فلفل قرمز
to pepper with stones	سنگ زدن
to pepper with stones	سنگسار کردن
pepper corn rent	اجاره فاهری
pepper plant or vine	درخت فلفل
pepper corn rent	اجاره غیر واقعی
pepper corn rent	اجاره اعتباری
to p something with water	اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
to keep ones he above water	از زیر بدهی بیرون آمدن
to water	آب دادن
water	اب دادن
She let the water out .	آب را ول کرد
water	اب
water	ابگونه
water	پیشاب
water down <idiom>	ضعیف شدن
water	مایع
to water	آب ریختن
water way	ابراهه
water way	مسیل
above water <adj.>	روی آب
by water	از راه رودخانه
by water	از راه دریا
above water <adj.>	شناور
water course	حق المجری
water course	حق الشرب
water course	مجرای اب
mean water	میان اب
of the first water	بهترین
on the water	در کشتی
to water something	آب دادن [گیاه]
water way	راه ابی
water still	دستگاه تقطیر اب
f.water	عرق رازیانه
water	آب
first water	بالاترین مقام
by water	با کشتی
first water	درجه اول
water fast	رنگ نرو
water gas	گاز اب
water front	جبهه رطوبتی
water gauge	اندازه اب نما
water gauge	اب پیم
water glass	شیشه محلول
water glass	اب شیشه
table water	سفره اب زیر زمینی
water mill	اسیاب ابی
water meter	اب سنج
water meter	کنتور اب
water mill	اسیاب
water fowl	پرنده ابی
water fast	غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water pipe	لوله اب
swimming with water	پرازاب
water fast	پارچه شورنرو
water filter	صافی اب
water fowl	مرغ ابی
swimming with water	غرق اب
the water was overknee	اب از زانو میگذشت
water nymph	الهه دریایی
water nymph	حوری دریایی
water pipe	تنبوشه
water moccasin	مار سمی ابزی جنوب امریکا
water glass	لیوان اب
water glass	شیشه مایع
water guage	فشار سنج اب
water level	تراز اب
water jump	چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water jump	مانع ابی
water jacket	صندوق اب
tap water	اب شیر
water paint	رنگ لعابی
water injection	پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water hyacinth	وردالنیل
water hyacinth	سنبل ابی
water hole	چاله اب
water hole	سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water level	سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level	سطح اب
water lily	نیلوفر ابی
water hammer	ضربت قوج
water jacket	ابدان
water hammer	ضربت قوچ
water melon	هندوانه
water hardening	سختگردانی با اب
water hazard	مانع ابی در مسیر گوی گلف
water heater	فرف ابگرم کن
water lowering	زهکشی
water loss	ابکاهی
water logging	ابسیری
water line	خط ابخور ناو
water heater	ابگرم کن
unavailable water	رطوبت غیر قابل استفاده
water bag	کیسه اب
water bailiff	میراب
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs	مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance	بیلان اب
water bearer	دلو
water bearer	ساکب الماء
water bearer	ریزنده اب ابریز
water bed	تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water bed	تشک ابی
water bonded	اب بند شده
water boy	بچه سقا
water aspirator	خرطوم ابی
underground water	اب زیرزمینی
underground water	اب درون زمین
undermining by water	اب شستگی
undermining by water	اب رفتگی کف
up to the middle in water	تا کمر در اب
voidance water	منجلاب
voidance water	زیر اب
to splash into water	به اب زدن
to soften a water	سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
to sniff up water	اب رابه بینی کشیدن
surplus water	ابهای مازاد
wade into the water	راه رفتن در اب
waste water	فاضلاب
water boy	سقا
water buffalo	گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen	قمقمه
water cure	علاج بااب معالجه بااب
water damage	خسارت اب دیدگی
water displacement	زهکشی کردن
to drink water	اب اشامیدن
water carrier	دلو
water displacement	زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal	فاضلاب
water disposal	اگوکشی
water disposal	ساختن اگو
water dog	سگ ابی
water dog	شناگر ماهر
to drink water	اب خوردن
water dog	سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water cure	اب درمان
water cress	شاهی اتی
water car	ارابه اب فروشان
water car	ارابه اب پاش
water carriage	حمل از راه اب
water circulation	گردش اب
water coiour	ابرنگ
to keep ones head above water	خود را از بار بدهی رها کردن
water colour	ابرنگ
water colour	رنگاب
water colour	نقاشی ابرنگی
water container	فرف اب
water content	درصد رطوبت
water cooling	خنک کنندگی اب
water cooling	خنک کردن بااب
water driver	مقنی
water pipe	لوله مخصوص لوله کشی اب
surface of the water	سطحآب
head above water <idiom>	آشکاری مشکل
hold water <idiom>
hot water <idiom>
water under the bridge <idiom>	همه چیز عوض شده
in hot water <idiom>	در دردسر
THere is not even a ripple in the water . <proverb>	آب از آب تکان نمى خورد .
If it has not water for me it certainly has bread . <proverb>	آب براى من ندارد براى تو که دارد .
Water is light . <proverb>	آب روشنائى است .
How can you know the value of water -you who live . <proverb>	تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى .
drinking water	آب آشامیدنی
Is there drinking water?	آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
There is no hot water	آب گرم نیست.