Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
water transport	ناقلآب
Other Matches
transport	بارکشی
transport	نقل و انتقال
transport	حمل
transport	حمل ونقل کردن حمل کردن
transport	ترابری
transport	حمل و نقل
transport	ترابری کردن
transport	ترابری حامل
transport	حمل ونقل
transport	بارکش
transport	وسیله نقلیه
transport	از خود بیخودشدن از جا در رفتن
transport	حمل کردن
transport	بردن
transport	انتقال دادن
through transport	حمل یکسره
transport	نقل وانتقال دادن
transport	نفی بلد کردن
transport	انتقال از یک مسیر به دیگری
transport	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport business	تجارت حمل و نقل
transport number	عدد انتقال
transport charges	کرایه
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
transport stream	ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
soil transport	جابجا کردن خاک
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
transport trade	صنعت حمل و نقل
transport industry	صنعت حمل و نقل
transport business	صنعت حمل و نقل
soil transport	حمل خاک
transport division	قسمت حمل و نقل
transport industry	تجارت حمل و نقل
transport trade	تجارت حمل و نقل
intermodal transport	حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
multimodal transport	حمل مرکب
multimodal transport	حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
motor transport	حمل ونقل به وسیله خودرو
combined transport	حمل و نقل ترکیبی
motor transport	حمل و نقل موتوری
mode of transport	نوع حمل و نقل
mode of transport	روش حمل
container transport	حمل و نقل بوسیله کانتینر
transport car	وسیله نقلیه
means of transport	وسائط نقلیه
cost of transport	کرایه
cost of transport	قیمت حمل ونقل
domestic transport	حمل و نقل داخلی
intermodal transport	حمل با چند نوع وسیله نقلیه
tape transport	حامل نوار
multimodal transport	حمل و نقل چند نوعه
transport by rail	حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
transport of goods	حمل و نقل بار
transport of goods	رفت و آمد بار
transport area	منطقه حمل و نقل پرسنل
attack transport	ناو ترابری نیروی تک
attack transport	ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
cargo transport	هواپیمای ترابری
bulk transport	حمل بار به صورت فله
transport caf	غذاخوریکنارجادهمخصوصرانندگانکامیون
amphibious transport dock	ناومخصوص ترابری اب خاکی
air transport group	گروه ترابری هوایی
multimodal transport operator	عامل حمل و نقل چند نوعه
air transport operation	عملیات ترابری هوایی
road transport vehicle	کامیون
amphibious transport ship	ترابر اب خاکی
magnetic tape transport	انتقال نوار مغناطیسی
magnetic tape transport	گرداننده نوار مغناطیسی
amphibious transport dock	ناو حمل و نقل اب خاکی
combined transport document	اسناد حمل ترکیبی
combined transport operator	عامل حمل و نقل ترکیبی
road transport vehicle	ماشین باری
international road transport	ترابری بین المللی جاده ای
international air transport association	اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
air transport liaison officer	افسر رابط ترابری هوایی
Berlin Transport Authority [BVG]	اداره ترابری برلین
air transport allocations board	هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
fiata combined transport bill of lading	بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
of the first water	بهترین
water down <idiom>	ضعیف شدن
f.water	عرق رازیانه
by water	از راه رودخانه
by water	از راه دریا
She let the water out .	آب را ول کرد
water	ابگونه
water course	حق الشرب
water course	مجرای اب
water	پیشاب
on the water	در کشتی
water	اب
by water	با کشتی
water	مایع
water	اب دادن
water course	حق المجری
first water	درجه اول
first water	بالاترین مقام
water way	مسیل
above water <adj.>	شناور
mean water	میان اب
water way	ابراهه
water way	راه ابی
above water <adj.>	روی آب
to water something	آب دادن [گیاه]
water	آب
to keep ones he above water	از زیر بدهی بیرون آمدن
to water	آب دادن
to water	آب ریختن
to p something with water	اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water still	دستگاه تقطیر اب
water glass	لیوان اب
water hammer	ضربت قوچ
to sniff up water	اب رابه بینی کشیدن
water gas	گاز اب
water hammer	ضربت قوج
water gauge	اندازه اب نما
water gauge	اب پیم
water guage	فشار سنج اب
water glass	شیشه محلول
water glass	شیشه مایع
water glass	اب شیشه
water jacket	ابدان
water hardening	سختگردانی با اب
water hazard	مانع ابی در مسیر گوی گلف
water logging	ابسیری
water loss	ابکاهی
water lowering	زهکشی
water meter	کنتور اب
water meter	اب سنج
water mill	اسیاب ابی
water mill	اسیاب
water moccasin	مار سمی ابزی جنوب امریکا
water nymph	حوری دریایی
water nymph	الهه دریایی
water pepper	زنجبیل سگ
water pepper	فلفل ابی
water pipe	لوله اب
water pipe	تنبوشه
water pipe	لوله مخصوص لوله کشی اب
water plate	بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water point	نقطه تقسیم اب
water line	خط ابخور ناو
water lily	نیلوفر ابی
to keep ones head above water	خود را از بار بدهی رها کردن
water heater	فرف ابگرم کن
water heater	ابگرم کن
water hole	سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water hole	چاله اب
water hyacinth	سنبل ابی
water hyacinth	وردالنیل
water injection	پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water jacket	صندوق اب
water front	جبهه رطوبتی
water jump	مانع ابی
water jump	چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
to drink water	اب اشامیدن
to drink water	اب خوردن
water level	تراز اب
water level	سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level	سطح اب
water pollution	الودگی اب
up to the middle in water	تا کمر در اب
water bearer	ساکب الماء
water bearer	ریزنده اب ابریز
water bed	تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water bed	تشک ابی
water bonded	اب بند شده
water boy	بچه سقا
water boy	سقا
water buffalo	گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen	قمقمه
water car	ارابه اب فروشان
water car	ارابه اب پاش
water carriage	حمل از راه اب
water carrier	دلو
water melon	هندوانه
water bearer	دلو
voidance water	منجلاب
voidance water	زیر اب
wade into the water	راه رفتن در اب
waste water	فاضلاب
undermining by water	اب رفتگی کف
undermining by water	اب شستگی
water aspirator	خرطوم ابی
water bag	کیسه اب
water bailiff	میراب
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs	مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance	بیلان اب
water circulation	گردش اب
water coiour	ابرنگ
underground water	اب درون زمین
water disposal	ساختن اگو
water dog	سگ ابی
to splash into water	به اب زدن
water damage	خسارت اب دیدگی
water dog	شناگر ماهر
to soften a water	سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
water dog	سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver	مقنی
water fast	رنگ نرو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com