Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (11 milliseconds)
English	Persian
water under pressure	آبتحتفشار
Search result with all words
cold water test pressure	ازمایش فشار اب
water pressure	فشار اب
water pressure gauge	اندازهفشارآب
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	بار
pressure	سنگین
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure	فشردن مضیقه
pressure	مشقت
pressure	فشار
pressure	فشار هوا
f.pressure	فشارمایع
differential pressure	اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
dynamic pressure	فشار دینامیکی
wheel pressure	فشار چرخ
pressure weld	جوش دادن فشاری
seepage pressure	فشار روان ابی
wind pressure	فشار باد
dynamic pressure	فشار پویا
external pressure	فشار برونی
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
flow pressure	فشار روان ابی
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
pressure regulator	شیر فشار شکن
external pressure	فشار خارجی
excess pressure	فشار اضافی
soil pressure	رانش خاک
wave pressure	فشار حاصل از موج
earth pressure	رانش خاک
earth pressure	فشار خاک
economic pressure	فشار اقتصادی
edge pressure	فشار لبه
effective pressure	فشار موثر
pressure wave	موج فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure vessel	فرف
pressure change	تغییراتفشار
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
constant pressure	فشار ثابت
pressure control	کنترلفشار
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
pressure dial	درجهفشار
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure screw	پیچفشرده
pressure tube	لولهفشار
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
pressure vessel	فشار
centre of pressure	مرکز فشار
center of pressure	مرکز فشار
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
brush pressure	فشار زغال
brake pressure	نیروی ترمز
pressure bar	قسمتفشار
reservoir pressure	فشار مخزن
reduced pressure	فشار کاهیده
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
pressure welding	جوشکاری فشاری
discharge pressure	فشار تخلیه
direct pressure	تعاقب کردن مستقیم دشمن
direct pressure	فشار مستقیم
diastolic pressure	فشار دیاستولی
diastolic pressure	فشار خون انبساطی
pulse pressure	فشار نبض
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
radiation pressure	فشار تشعشع
pressure cookers	دیگ زودپز
reacted pressure	فشار واکنش شده
critical pressure	فشار بحرانی
boost pressure	فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
molding pressure	فشار قالب
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
internal pressure	فشار درونی
intermediate pressure	فشار متوسط
intake pressure	فشار ورودی
pore pressure	فشار درونی
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
initial pressure	فشار ابتدایی
inflationary pressure	فشار تورمی
increase of pressure	افزایش فشار
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
impact pressure	نیروی اصابت فشار ترکش
impact pressure	فشار اصابت
pressure adjustment	تنظیم فشار
ice pressure	رانش یخ
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
hydrostatic pressure	فشار عمق
piston pressure	فشار پیستون
kinetic pressure	فشار سینتیک
molding pressure	فشار پرس
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
manifold pressure	فشار گازگاه
oil pressure	فشارسنج روغن
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
low pressure	منطقه کم فشار
low pressure	سهل العبور
low pressure	فشار خفیف
low pressure	فشار کم
osmotic pressure	فشار اسمزی
loss of pressure	افت فشار
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
partial pressure	فشار جزئی
partial pressure	فشار جزیی
lateral pressure	فشار جانبی
pressure gage	فشارسنج
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
group pressure	فشار گروهی
pressure drop	افت فشار
pressure face	سمت فشار
pressure fraction	کسر فشاری
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure gauge	فشارسنج
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure head	ارتفاع فشار
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
gauge pressure	فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
gage pressure	فشار مانومتری
gage pressure	فشار گیج
head pressure	ارتفاع فشاری
pressure device	عامل فشاری مین
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
hydraulic pressure	فشار اب
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
pressure balance	فشارسنج
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
high pressure	فشار زیاد
high pressure	قوی
high pressure	دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
pressure cook	دیگ زودپز
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure curve	منحنی فشار
pressure curve	خم فشار
pressure device	ماسوره فشاری
pressure of speech	فشار تکلم
blast pressure	فشار کوره بلند
barometric pressure	فشار هوا
social pressure	فشار اجتماعی
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
acoustic pressure	فشار صوتی
sound pressure	فشار صوت
absolute pressure	فشار مطلق
starting pressure	فشار استارت
air pressure	فشار هوا
ambient pressure	فشار محیط
atmospheric pressure	فشار اتمسفری
back pressure	فشار متقابل
back pressure	پی فشار
back pressure	فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات
back pressure	فشار عقب نشینی
axial pressure	فشار مرکزی
axial pressure	فشار اسهای
atmospheric pressure	فشار هوا
atmospheric pressure	فشار جو
static pressure	فشار ثابت هوا
static pressure	فشار ایستایی
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
time pressure	فشار زمانی
pressure of time	فشار زمانی
to be under deadline pressure	عجله داشتن
uplift pressure	فشار بالابرنده
vapor pressure	فشار بخار
vapour pressure	فشار بخار اب
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
systolic pressure	فشارخون انقباضی
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
blood pressure	فشارخون
blood pressure	فشار خون
earth pressure	فشار حاصل از خاک
pressure groups	گروه فشار
pressure group	گروه فشار
tire pressure	فشار هوای لاستیک
total pressure	فشار کل
barometric pressure	فشار جو
bearing pressure	فشار یاطاقان
bearing pressure	فشار بردگاهی
bearing pressure	فشار تکیه گاهی
equilibrium pressure	فشار تعادلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com