English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
Other Matches
water utilization اقتصاد اب
water power utilization کاربرد انرژی هیدرولیک کاربرد نیروی ابی
utilization بکارگرفتگی
utilization بهره برداری
utilization بکارگیری
utilization مصرف بکاربری
utilization استفاده
utilization سودمندی
utilization به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
utilization تحویل
utilization مورد مصرف
utilization در اختیارقرار دادن
utilization کاربرد روزانه استفاده
utilization استفاده عملی
exploitation [utilization] بهره برداری
exploitation [utilization] بکارگیری
utilization statistics امار بهره وری
exploitation [utilization] مورد مصرف
rate of capacity utilization نرخ استفاده از فرفیت
capacity utilization rate نرخ بهره داری از فرفیت
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project فاهر کردن نشان دادن
project تصورکردن تصویر کردن
project کاربرنامه ریزی شده
project پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project پیشنهاد پلان
project طرح نقشه
project طرح یا پیشنهاد کردن
project پروژه
project نقشه کشیدن
project طرح ریزی کردن
project برجسته بودن
project پیش افکندن
project پیش افکند
project پرتاب کردن
project پروژه پروژه افکندن
project پیشنهاد کردن
project نقشه
project طرح
to shunt a project کنارگذاشتن یک پروژه
project manager مدیر پروژه
project manager مدیر پروژه ها
housing project تهیهمسکن
project method روش اموزش طرحی
project manager مدیر طرحها
project loans قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project loans قرضههای مربوط به پروژه ها
project evaluation ارزیابی طرح
project control کنترل پروژه
project appraisal ارزشیابی طرح
project appraisal ارزشیابی پروژه
project plan طرح پروژه
project planning نقشه کشی ساختمان
project selection انتخاب پروژه
scale of project وسعت طرح
scale of project اندازه طرح
research project طرح پژوهشی
project library کتابخانه پروژه
project selection گزینش طرح
project section بخش تهیه طرحها
There is a hitch in this project. این طرح یک جایش گیر دارد
project section بخش تهیه پروژه ها
The project fell through ( got nowhere). این طرح بجایی نرسید
To implement a project. طرحی را پیاده کردن
project schedule زمان بندی پروژه
features of project اجزاء اصلی یک طرح
multi prupose project طرح چند منظوره
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
project management program برنامه مدیریت پروژه
The project is not fully developed yet. این طرح هنوز پخته وآماده نیست
economic life of a project دوره اقتصادی طرح
project management system سیستم مدیریت پروژه
long term project پروژه طویل مدت
Public opinion is against the project. عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
The project was terminated as of July 1. پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
When we get this project off the ground we can relax. وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
project technical report گزارش فنی پروژه
project technical report گزارش فنی طرح
water down <idiom> ضعیف شدن
water اب
water ابگونه
She let the water out . آب را ول کرد
water پیشاب
water مایع
water اب دادن
to water something آب دادن [گیاه]
water way مسیل
mean water میان اب
water way راه ابی
on the water در کشتی
by water از راه رودخانه
by water از راه دریا
by water با کشتی
water course حق المجری
water course حق الشرب
water course مجرای اب
to keep ones he above water از زیر بدهی بیرون آمدن
above water <adj.> روی آب
to p something with water اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water way ابراهه
water still دستگاه تقطیر اب
to water آب ریختن
first water بالاترین مقام
of the first water بهترین
water آب
first water درجه اول
to water آب دادن
above water <adj.> شناور
f.water عرق رازیانه
water gauge اب پیم
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
water pipe تنبوشه
water pepper زنجبیل سگ
water nymph الهه دریایی
water nymph حوری دریایی
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
water mill اسیاب
water gauge اندازه اب نما
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
water fast پارچه شورنرو
the water was overknee اب از زانو میگذشت
water paint رنگ لعابی
water filter صافی اب
water pipe لوله اب
water fowl مرغ ابی
water pepper فلفل ابی
water front جبهه رطوبتی
water gas گاز اب
water mill اسیاب ابی
water fowl پرنده ابی
water guage فشار سنج اب
water level تراز اب
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water jump مانع ابی
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water jacket صندوق اب
water jacket ابدان
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water hyacinth وردالنیل
water hyacinth سنبل ابی
water hole چاله اب
water heater ابگرم کن
water hazard مانع ابی در مسیر گوی گلف
water hardening سختگردانی با اب
water level سطح اب
water meter اب سنج
water meter کنتور اب
water melon هندوانه
water hammer ضربت قوج
water hammer ضربت قوچ
water lowering زهکشی
water loss ابکاهی
water logging ابسیری
water line خط ابخور ناو
water lily نیلوفر ابی
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water heater فرف ابگرم کن
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
voidance water زیر اب
water bearer ساکب الماء
water bearer ریزنده اب ابریز
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water bed تشک ابی
underground water اب زیرزمینی
unavailable water رطوبت غیر قابل استفاده
water bonded اب بند شده
water boy بچه سقا
water boy سقا
water buffalo گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen قمقمه
water car ارابه اب فروشان
water car ارابه اب پاش
water bearer دلو
water balance بیلان اب
voidance water منجلاب
up to the middle in water تا کمر در اب
undermining by water اب رفتگی کف
undermining by water اب شستگی
underground water اب درون زمین
wade into the water راه رفتن در اب
waste water فاضلاب
water aspirator خرطوم ابی
water bag کیسه اب
water bailiff میراب
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water carriage حمل از راه اب
water carrier دلو
water cure اب درمان
water cure علاج بااب معالجه بااب
water damage خسارت اب دیدگی
to drink water اب خوردن
water displacement زهکشی کردن
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal فاضلاب
water disposal اگوکشی
water disposal ساختن اگو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com