Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
wave motion
حرکت موجی
wave motion
حرکت موج
wave motion
انتشار موج
Search result with all words
steady state wave motion
حرکت موجی پایا
Other Matches
motion
تکان
motion
حرکت
motion
جنب وجوش
motion
پیشنهاد
motion
پیشنهادکردن
motion
طرح دادن
motion
اشاره کردن
motion
جنبش
transitional motion
حرکت انتقالی
motion study
حرکت پژوهی
motion analysis
تجزیه حرکت
circular motion
حرکت مستدیر
circular motion
حرکت دایرهای
circular motion
حرکت گردشی
compound motion
حرکت مرکب
harmonic motion
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion
الحان مرکب
motion study
مطالعه ی حرکت
slow motion
کند نمایی
slow motion
حرکت کند
slow motion
کند جنبی
slow motion
کند
to put in motion
در جنبش دراوردن
to put in motion
بحرکت در اوردن
to put in motion
بکار انداختن
motion study
تحرک سنجی
harmonic motion
حرکت هماهنگ
forward motion
جنبش پیشرو
helicoidal motion
حرکت پیچی یا مارپیچی
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
to set in motion
راه انداختن
to put in motion
راه انداختن
translational motion
حرکت انتقالی
constant of motion
ثابت حرکت
conrotatory motion
چرخش همسو
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
vortex motion
حرکت گردابی
disrotatory motion
چرخش ناهمسو
drift motion
حرکت سوقی
uniform motion
حرکت متشابه
upward motion
حرکت رو به بالا
oscillatory motion
نوسان
vibrational motion
حرکت راتعاشی
equations of motion
معادلات حرکت
motion analysis
تحلیل حرکات
ballistic motion
حرکت پرتابی
apparent motion
حرکت فاهری
simple motion
حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
motion
[politic]
پیشنهاد
sampling in motion
نمونه برداری در حال انتقال
equation of motion
معادله حرکت
[فیزیک]
perpetual motion
حرکت دائم
motion pictures
سینما
motion picture
سینما
proper motion
حرکت خاص
range of motion
دامنه حرکت
relative motion
حرکت نسبی
retrograde motion
حرکت رجعی
rotary motion
حرکت دایرهای
rotational motion
حرکت چرخشی
set in motion
راه انداختن
oscillatory motion
جنبش تاب وار
nonliner motion
حرکت غیرخطی
to make a motion
پیشنهاد کردن بر ان شدن
To set in motion.
بحرکت ؟ رآوردن
to make a motion
اشاره کردن
oscillating motion
حرکت نوسانی
to decide on a motion
در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
to carry a motion
پیشنهادی را اجرا کردن
slow-motion
برپیچسرخورنده
simple harmonic motion
حرکت نوسانی ساده
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتن
newton's laws of motion
قوانین نیوتون
horizontal motion lock
دستهتنظیمافقی
simple harmonic motion
حرکت هماهنگ ساده
laws of motion of capitalism
قوانین حرکت سرمایه داری
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتون
slow motion picture
تصویر با حرکت اهسته
perpetual motion machine
ماشین با حرکت دائم
to carry a motion by acclamation
درخواستی
[رأیی]
را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
damped harmonic motion
حرکت هماهنگ میرا
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
lagrange's equations of motion
معادلات حرکت لاگرانژ
time and motion study
بررسی زمان و حرکت
perpetual motion machine
ماشین خودکار دائمی
transmission of the rotary motion to the rotor
ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
main motion
[at a party conference etc.]
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
To get things moving. To set the wheels in motion.
کارها راراه انداختن
the wave
دریا
to wave away
باشاره دست بیرون کردن
wave
موج زدن
wave
هیجان
wave
موج رادیویی
wave
خیزاب
wave
موج
To wave at someone.
به کسی دست تکان دادن
wave
فر موی سر دست تکان دادن
wave
موجی بودن موج زدن
wave off
فرود همراه با سایش
new wave
نیوویو
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave off
به زمین ساییده شدن هواپیما
transient wave
امواج سیار
to wave one's handkerchief
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
the wave heaves
خیزاب بلندمیشودومیافتد
wave wall
دیوارموج
wind wave
خیز اب ناشی از باد
wind wave
موج باد
seismic wave
ارتعاشاتزمینلرزه
translation wave
موجبرگردان
wave base
سطحموج
wave clip
گیرهفر
wave height
ارتفاعموج
wind wave
موج ناشی از باد
stationary wave
موج ساکن
velocity of a wave
سرعت پخش موج
sinusoidal wave
موج سینوسی
sky wave
موج یونکرهای
sky wave
امواج اسمانی
square wave
موج چهار گوش
square wave
موج مربعی
square wave
موج مربع
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
standing wave
موج ایستاده
sky wave
موج فضایی
wave guide
موجبر
stationary wave
موج ایستاده
standing wave
موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing wave
موج ساکن
wave front
جبهه موج
wave bands
باندهای موج
wave kick
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave band
باند موج
wave band
دسته امواج رادیو
wave amplitude
دامنه موج
WAVE file
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
wave length
طول موج
wave propagation
حرکت موج
wave celerity
سرعت موج
wave speed
سرعت موج
wave front
جبهه امواج رادیویی
wave frequency
بسامد موج
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form
شکل موج
wave equation
معادله موج
wave drag
پسای موج
wave velocity
سرعت موج
wave function
تابع موجی
wave guide
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave mecanics
مکانیک موجی
ultrashort wave
موج خیلی کوتاه
wave train
قطار موج
to wave farewell
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
wave parameter
پارامتر موج
wave period
زمان تناوب امواج دریا
wave pressure
فشار حاصل از موج
wave propagation
انتشار موج
wave radiation
تابش موج
wave trap
موج ربا
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave vector
بردار موج
transient wave
موج سیار
wander wave
موج سیار
travelling wave
موج سیار
traveling wave
موج رونده
wave number
عدد موج
transverse wave
موج عرضی
transversal wave
موج عرضی
wave of excitation
موج تهییج
wander wave
امواج سیار
wave winding
سیم پیچ موجدار
sine wave
موج سینوسی
harmonic wave
موج هماهنگ
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
damped wave
موج میرنده
cosine wave
موج کسینوسی
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave
موج پایدار
compression wave
موج فشاری
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier wave
موج حامل
undamped wave
موج پایدار
burst wave
موج انفجار
burst wave
موج ترکش
de broglie wave
موج دوبروی
density wave
موج چگالی
diffracted wave
موج پراشیده
harmonic wave
موج هارمونیک
gun wave
موج ضربت دهانه لوله
gun wave
موج دهانه لوله توپ
ground wave
موج زمینی
full wave
تمام موج
figer wave
فرانگشتی
electron wave
موج الکترونی
electromagnetic wave
موج الکترومغناطیسی
electromagnetic wave
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electric wave
موج الکتریکی
bow wave
موج سینه
bow wave
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com