English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
wave vector بردار موج
Other Matches
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector حامل
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector پردار
vector بردار
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector مسیر جهت
vector برداری
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector حامل بردار
vector خط سیر
vector analysis تحلیل برداری
interrupt vector بردار وقفه
state vector بردار حالت
circulation of a vector چرخه بردار
flux of a vector شاره بردار
lift vector بردار برا
field vector بردار میدان
vector diagram نمودار برداری
burgers vector بردار برگرز
arthropod vector کنه ارتروپود
axial vector بردار محوری
vector power توان برداری
wind vector جهت حرکت باد
vector pair زوج برداری
vector graphics نگاره سازی برداری
vector field میدان برداری
vector display نمایش برداری
light vector بردار نور
magnetic vector بردار مغناطیسی
code vector بردار رمز
radius vector شعاع حامل
radius vector بردار شعاعی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
poynting's vector بردار پوینتینگ
polar vector بردار قطبی
dope vector بردار خصیصه نما
normal vector بردار قائم
normal vector بردار عمود
state vector بردار وضعیت
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
dope vector بردار
dope vector خصیصه نما
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
state vector بردار حلات
arthropod vector کنه خونخوار
basis vector بردار پایه [ریاضی]
radius vector بردار مکان [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
vector product ضرب برداری [ریاضی]
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
vector space فضای برداری [ریاضی]
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
voltage vector بردار ولتاژ
vector quantity کمیت برداری
vector quantities اندازههای برداری
vector psychology روانشناسی بردار نگر
wind vector سمت باد
vector product حاصلضرب برداری
vector processor پردازنده برداری
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
wave off به زمین ساییده شدن هواپیما
to wave away باشاره دست بیرون کردن
the wave دریا
wave موج
wave off فرود همراه با سایش
To wave at someone. به کسی دست تکان دادن
wave خیزاب
new wave نیوویو
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave موج زدن
wave فر موی سر دست تکان دادن
wave موج رادیویی
wave هیجان
wave موجی بودن موج زدن
wave amplitude دامنه موج
wave band دسته امواج رادیو
shock wave موج ضربت
short-wave موج کوتاه
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
shock wave موج ضربه
velocity of a wave سرعت پخش موج
shock wave موج ضربهای
short wave موج کوتاه
wave bands باندهای موج
wave celerity سرعت موج
wave speed سرعت موج
wave function تابع موجی
wave front جبهه موج
wave front جبهه امواج رادیویی
wave frequency بسامد موج
wave form شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form شکل موج
wave equation معادله موج
wave drag پسای موج
wave velocity سرعت موج
acoustic wave موج صوتی
acoustic wave صوت
all wave antenna انتن تمام موج
ultrashort wave موج خیلی کوتاه
travelling wave موج سیار
traveling wave موج رونده
transverse wave موج عرضی
transversal wave موج عرضی
wander wave امواج سیار
wander wave موج سیار
transient wave امواج سیار
undamped wave موج پایدار
burst wave موج انفجار
all wave receiver رادیوی تمام موج
beta wave موج بتا
blast wave موج انفجار
boat wave موج قایقها
boat wave موج ناو گروه
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
bow wave موج بالیستیکی جلو
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
bow wave موج سینه
burst wave موج ترکش
transient wave موج سیار
wave guide هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave height ارتفاعموج
wave clip گیرهفر
wave base سطحموج
tidal wave موج کشند
translation wave موجبرگردان
seismic wave ارتعاشاتزمینلرزه
wind wave موج باد
wind wave خیز اب ناشی از باد
wind wave موج ناشی از باد
permanent wave فرششماهه
wave wall دیوارموج
medium wave موج متوسط
to wave one's handkerchief دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
sound wave موج صوتی
sound wave صوت
long wave موج بلند
wave band باند موج
tidal wave سیلاب دریایی
wave winding سیم پیچ موجدار
tidal wave پندام
wave number عدد موج
wave motion انتشار موج
wave motion حرکت موج
wave motion حرکت موجی
wave mecanics مکانیک موجی
wave length طول موج
wave kick حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave of excitation موج تهییج
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave trap موج ربا
wave radiation تابش موج
wave propagation حرکت موج
wave propagation انتشار موج
wave pressure فشار حاصل از موج
wave period زمان تناوب امواج دریا
wave parameter پارامتر موج
tidal wave امواج جذر و مدی
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
wave guide موجبر
pressure wave موج فشار
micro wave خرده موج
micro wave کهموج
matter wave موج مادی
electric wave موج الکتریکی
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic wave موج الکترومغناطیسی
mach wave موج ضربهای
mach wave انتن سرعت سنج هواپیما
modulated wave موج تحمیل شده
muzzle wave موج ضربتی دهانه لوله توپ
muzzle wave موج پرتاب گلوله
damped wave موج میرنده
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
de broglie wave موج دوبروی
plane wave موج مسطح
plane wave موج صفحهای
density wave موج چگالی
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
diffracted wave موج پراشیده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com