Dictiornary-Farsi | ways and means | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 85 (6 milliseconds)

English	Persian
ways and means	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش


Search result with all words

committee of ways and means	کمیسیون مالی
Other Matches

p.of the ways	جای جداشدن چندراه
p.of the ways	جایی که بایدیکی ازچندچیزرابرگزید
the old ways	رسمهای پیشین
the old ways	رسوم قدیم
have it both ways <idiom>	2چیزداشتن
You cannot have it both ways . <proverb>	نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
ways	سرسره
you can't have it both ways. <idiom>	نمی توانی هم خدا را بخواهی و هم خرما.
To mend ones ways.	خودرااصلاح کردن
column ways	راهنمای ستون
He has relapsed into his old ways.	فیلش یاد هندوستان کرده
parting of the ways	جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
cut both ways <idiom>	به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
mend one's ways <idiom>	اثبات عادت شخصی
to cling to the old ways	به رسوم قدیمی چسبیدن
folk ways	راه و رسم قومی
parting of the ways	جای جدا شدن چندراه
to change somebody's ways	رفتار و کردار کسی را کاملا تغییر دادن
He promised to behave ( mend his ways)	قول داد آدم بشود
by all means <adv.>	قطعا
means are not a	وسایل فراهم نیست
by some means or other <adv.>	هیچ چیز [اصلا]
not even by [not even through] [not even by means of ]	نه حتی به وسیله [به طریق]
How . In what way. By what means.	چطور؟
by all means <adv.>	حتما
Certainly not! [By no means!]	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
by all means <adv.>	کاملا
he means well	نیتش خوب است
means	وسایل
means	توانایی
means	استطاعت وسایل
by all means	با تمام وسائل
by all means	بهمه حال
by all means	هر طورباشد
by all means	بهر قیمت که باشد
by f. means	بامدادا
by no means	به هیچ وجه
by f. means	ملایمت
he means well	قصد بدی ندارد
he says what he means	مقصودخودراصریحابیان میکند
i do not know what he means	نمیدانم مقصودش چیست
means	وسیله
means	وسائل
means	توانائی درامد
means	دارائی
by means of	به وسیله
means	درامد
means	دارایی
means	استطاعت
means against rust	ابزارهای گرد زدا
By no means . By no account .	به هیچ وجه
By no manner of means .	بهیچ وجه من الوجوه
aman of means	ادم دارایا با استطاعت
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
blocking the means	سد ذرایع
to live beyond one's means	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
the means and the extremes	دو میان و دو کرانه
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
he means mischief	است
lack of means	عدم تمکن
means of transport	وسائط نقلیه
means of production	وسایل تولید
means of production	ابزار تولید
means objects	اشیاء وسیله
he means mischief	مقصودش شیطنت
fraudulent means	وسائل متقلبانه
means-tested	متغیرغیروابسته
means tests	سنجش استطاعت مالی
means test	سنجش استطاعت مالی
ends and means	هدف و وسیله
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
means end expectation	انتظار وسیله- هدف
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
means end relations	روابط وسیله- هدف
means ends analysis	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
this word means a dog	این واژه یعنی سگ
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
means of attaining one'd end	وسیله رسیدن بمقصود
the end sanctifies the means	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
this word means a dog	معنی این کلمه سگ است
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.	ابدا"چنین چیزی نیست
This new frontier incident probably means war.	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است