Dictiornary-Farsi | weak letters | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 122 (7 milliseconds)

English	Persian
weak letters	حروف عله


Other Matches

weak	کم زور
weak	کم دوام
weak	کم بنیه
weak	کم رو
weak	کم مقاومت
weak	سست کم دوام
weak	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak	سست
weak	ضعیف
weak current	جریان ضعیف
weak minded	سبک مغز
weak minded	دارای روحیه ضعیف
weak minded	ضعیف الاراده
weak minded	سست عنصر
weak industry	صنعت کساد
weak mixture	مخلوط ضعیف
weak point	نقطه ضعیف
weak safety	جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
weak side	زمین دور از توپ
weak side	حمله باتعداد کم جبههای با تعدادکمتر بازیگر
he is mentally weak	عقلا ضعیف است
his english is weak	مایه انگلیسی اوکم است
weak industry	صنعت ضعیف
weak sighted	دارای چشم کم سو
weak intellect	سبک مغزی خبطی کم عقلی
weak eyed	دارای چشم کم سو
weak knees	زانوی سست بی ثباتی بی عزمی
weak economy	اقتصاد ضعیف
weak constitution	بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
the mareet was weak	سست بود
the mareet was weak	بازار
weak currency	پول ضعیف
weak square	خانه ضعیف شطرنج
weak square	حفره سوراخ
weak square	نقطه ضعف
weak-kneed	بی اراده
weak-kneed	بی تصمیم
weak-kneed	سست عنصر
weak-kneed	سست زانو
weak kneed	بی تصمیم
weak kneed	سست عنصر
weak kneed	بی اراده
weak kneed	سست زانو
weak hearted	سبک مغز
weak tea	چای کمرنگ
weak interaction	کشش هسته ای ضعیف [فیزیک]
weak tradition	حدیث ضعیف
as weak as water <idiom>	کم جرات
as weak as water <idiom>	بزدل
weak in health <adj.>	سست و کاهل
weak in health <adj.>	کسل
weak interaction	نیروی هسته ای ضعیف [فیزیک]
Are there any letters for me?	من نامه ای ندارم؟
letters	اثارادبی
letters	نوشته
letters	نامه
letters	نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters	کاغذ ادبیات
letters	حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letters	مراسله
letters	حرف چاپی
letters	حرف
letters	حرف الفباء
letters	سند
letters	باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letters	نویسه
letters	معرفی نامه
letters	معرفت دانش
open letters	نامه سر گشاده
abbreviated letters	حروف مقطعه
belles letters	ادبیات
commonwealth of letters	گروه نویسندگاه
commonwealth of letters	جمهورنویسندگاه یا مولفین
form letters	فرم نامه
letters of marque	حکم ضبط اموال بیگانگان
love letters	نامه عاشقانه
covering letters	نامه پوششی
covering letters	نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letters	نامه توضیحی
letters testamentary	حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت
a man of letters	اهل قلم
block letters	حروف جداودرشت
I have some letters to write .	چند تا کاغذ باید بنویسم
chain letters	نامهی زنجیری
letters missive	نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
letters of administration	قیم نامه
letters patent	نامه سرگشاده یا فرمانی که از طرف شاه به صاحب اختراعی داده شود
rogatory letters	نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
republic of letters	گروه ادبا
republic of letters	جمهور اهل ادب
print letters	دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
palatal letters	حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
nassal letters	حروف تو دماغی
nassal letters	حروف غنه
letters patent	نامه سرگشاده
letters testamentary	حکم وصایت
letters testamentary	خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت
letters patent	نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
letters rogatory	نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
signal letters	معرف
small letters	حروف کوچک چون bوa
letters of administration	حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
letters of procurator	وکالت نامه
letters of reprisal	اجازه نامه انتقام
uncial letters	حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
letters of administration	سند مدیریت ترکه
letters of administration	اختیارنامه قیمومت
the profession of letters	تالیف
the profession of letters	نویسندگی
letters of request	rogatory
letters patent	نامه سرگشوده
swamped with letters	کاغذ پیچ
swamped with letters	غرق نامه
letters patent	نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
A strong (weak)coffee (tea,etc. )	قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
letters shift ltrs	مبدله حروف
In capital(block)letters.	با حرف بزرگ ؟( دستی یا چاپ؟ )
lingual letters or linguals	حروف زبانی یا ذولقی
to space out letters [text]	فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
I remembered to post the letters .	یادم بود که نامه ها را پست کنم
amateur station call letters	علامت فرستنده تفننی

weak letters

حروف عله