English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English Persian
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
weather helm سکان سمت باد
Other Matches
helm تمایل قایق به انحراف از مسیر
helm دسته
helm زاویه سکان از خط مستقیم
helm سکان کشتی یا قایق
helm سکان پرواز
to take the helm زمام امور رادردست گرفتن
helm سکان
helm اهرم سکان
helm نظارت
helm اداره
helm زمام
helm [تاج مخروطی کلیسا]
helm اداره کردن
helm roof سقفاهرمی
lee helm سکان سمت پناه
person at the helm زمامدار
lee helm سکان کمکی ناو
constant helm plan نقشه زیگزاگ
under the weather درسختی یابدبختی
all weather همه هوایی
to weather something چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن
Weather you like it or not. چه بخواهی چه نخواهی
under the weather <idiom> ناخوش بودن
weather جوی
weather اب و هوا باد دادن
weather در معرض هواگذاشتن
weather تغییر فصل
weather تحمل یابرگزارکردن
weather جو
weather هواشناسی
weather اوضاع جوی
weather اب و هوا
weather به سمت باد
weather هوا
weather moulding ابریز
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
weather map نقشه هواشناسی
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
weather observation مشاهدات جوی
weather glass هواسنج میزان الهوا
weather deck عرشه بدون سقف کشتی
muddy weather هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
weather cock باد نما ادم دمدمی مزاج
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather deck عرشه باز
weather deck پل باز
weather wise مطلع
present weather هوایکنونی
to weather something in winter چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
to grumble about the weather مورد هوا گله کردن
weather forecaster هواشناس
weather radar رادارآبوهوا
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
weather wise وارد بجریانات روز
weather wise هوا شناس
weather stained هوا خورده ورنگ پریده
weather side سمت بادگیر
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
weather permitting اگر هوا بگذارد
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
weather bureau اداره هواشناسی
weather-vane الت بادنما
adverse weather هوای نامساعد
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
broken weather هوای بی قرار
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
fair weather دارای هوای صاف
fair weather مناسب برای
fair-weather درخورهوای صاف
fair-weather نیم راه
fair-weather بی وفا
weather-vanes الت بادنما
weather vane الت بادنما
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather station ایستگاه هوا شناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
weather stations ایستگاه هوا شناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
fair-weather خوب هنگام هوای صاف
fair weather بی وفا
fair weather نیم راه
oh what a nasty weather چه هوای کثیفی است
proof weather هوا پایدار
queen's weather افتاب
queen's weather جای افتابی
queen's weather هوای باز
inclement weather هوای بسیار سرد یا طوفانی
foul weather هوای نامساعد
weather beaten در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
weather beaten افتاب زده
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather bound ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
oh what a nasty weather اه
heavy weather هوای خراب
heavy weather هوای طوفانی
how fine is the weather چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
foul weather هوای خراب
how fine the weather is چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
feel a bit under the weather <idiom> [یک کم احساس مریضی کردن]
present state of weather وضعهوایکنونی
fair-weather friend رفیق نیمه راهه
fair-weather friend آدم بی وفا
The sun is all the more welcome. In this cold weather. دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
It is splendid weather for swimming. این هوا برای شنا جان میدهد
the weather inclines to fair هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
It is foul weather today . امروز هوا خیلی گند است
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
I dont feel well. I feel under the weather. حالش طوری نیست که بتواند کار کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com