English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
English Persian
weather stations ایستگاه هوا شناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
Other Matches
stations پاسگاه
stations مستقرکردن
stations استقرار یافتن
stations پایگاه
stations محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stations میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stations نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stations وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stations یا مقصد استفاده میشود
stations محل
stations پست
stations محل ماموریت
stations ایستگاه
stations جایگاه
stations مرکز
stations جا درحال سکون
stations وقفه
stations سکون پاتوق
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
stations توقفگاه نظامیان وامثال ان
stations درپست معینی گذاردن
stations مقام مستقرکردن
stations رتبه
stations موقعیت اجتماعی وضع
gas stations پمپ بنزین
power stations کارخانه برق
power stations ایستگاه مولدنیرو
power stations نیروگاه
tracking stations ایستگاه ردیابی
fire stations ایستگاه اتش نشانی
fire stations پست اتش نشانی
fire stations مرکز اتش نشانی
space stations ایستگاه فضایی
space stations پایگاه فضایی
filling stations پمپ بنزین
fire stations اداره اتش نشانی
police stations کلانتری
service stations ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police stations مرکز پلیس
police stations ایستگاه پلیس
to weather something چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن
under the weather <idiom> ناخوش بودن
Weather you like it or not. چه بخواهی چه نخواهی
weather اب و هوا باد دادن
weather تغییر فصل
under the weather درسختی یابدبختی
all weather همه هوایی
weather هوا
weather جوی
weather اوضاع جوی
weather هواشناسی
weather به سمت باد
weather اب و هوا
weather جو
weather تحمل یابرگزارکردن
weather در معرض هواگذاشتن
weather glass هواسنج میزان الهوا
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
weather helm سکان سمت باد
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
weather map نقشه هواشناسی
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
weather deck پل باز
weather deck عرشه باز
weather deck عرشه بدون سقف کشتی
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather cock باد نما ادم دمدمی مزاج
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
weather bound ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
weather bureau اداره هواشناسی
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
weather moulding ابریز
weather observation مشاهدات جوی
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
muddy weather هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
to grumble about the weather مورد هوا گله کردن
weather forecaster هواشناس
weather radar رادارآبوهوا
present weather هوایکنونی
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
weather wise مطلع
weather wise وارد بجریانات روز
weather wise هوا شناس
weather stained هوا خورده ورنگ پریده
weather side سمت بادگیر
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
weather permitting اگر هوا بگذارد
to weather something in winter چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
weather-vane الت بادنما
adverse weather هوای نامساعد
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
broken weather هوای بی قرار
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
fair weather دارای هوای صاف
fair-weather درخورهوای صاف
fair-weather نیم راه
weather-vanes الت بادنما
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather station ایستگاه هوا شناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
fair-weather خوب هنگام هوای صاف
weather vane الت بادنما
fair-weather بی وفا
fair weather مناسب برای
fair weather بی وفا
fair weather نیم راه
queen's weather هوای باز
weather beaten افتاب زده
oh what a nasty weather اه
weather beaten در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
oh what a nasty weather چه هوای کثیفی است
proof weather هوا پایدار
queen's weather افتاب
queen's weather جای افتابی
inclement weather هوای بسیار سرد یا طوفانی
how fine the weather is چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
foul weather هوای خراب
how fine is the weather چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
heavy weather هوای طوفانی
heavy weather هوای خراب
foul weather هوای نامساعد
the weather inclines to fair هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
feel a bit under the weather <idiom> [یک کم احساس مریضی کردن]
fair-weather friend آدم بی وفا
fair-weather friend رفیق نیمه راهه
The sun is all the more welcome. In this cold weather. دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
It is foul weather today . امروز هوا خیلی گند است
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
present state of weather وضعهوایکنونی
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
It is splendid weather for swimming. این هوا برای شنا جان میدهد
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
I dont feel well. I feel under the weather. حالش طوری نیست که بتواند کار کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com