English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
weaving pattern brush مجموعهبرسموجدار
Other Matches
weaving pattern lever اهرم مجموعهموجدار
weaving چلیپا
weaving همبری چلیپایی
weaving تلاقی
weaving بافندگی
weaving حرکت مارپیچی ناو
weaving تقاطع
weaving distance طول تقاطع
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
weaving section منطقه تقاطع
weaving section منطقه همبری
weaving draft نقشه بافت
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
carpet weaving بافتن فرش
weaving draft نقشه فرش
diagram of weaving principle تصویرطرزبافت
pattern الگوقالب
pattern ردیف بندی
pattern الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
to pattern out نمونه شدن برای
to pattern out ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
pattern نقشه شکل
pattern انگاره
pattern نمونه
pattern شیوه
pattern الگو
pattern بعنوان الگو بکاربردن
pattern طرح ساختن
pattern نقشه ساختن
pattern تقلیدکردن
pattern همتا بودن
pattern بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern خصوصیات
pattern الگو صفات فردی
pattern نقش
pattern طرح
pattern خصوصیات فردی
pattern سرمشق
pattern انگاره نقش
pattern نقش ونگار
pattern گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern بطور نمونه ساختن
pattern نقشه طرح اصابت گلوله ها
to brush up پرداختن
to brush over دست کاری کردن
brush up تجدیدخاطره کردن
to brush over هنگام عبورپوز زدن
to brush over مختصراقلم زدن
the brush نقاشی
to brush up پاک کردن
brush off اخراج بی ادبانه
brush off زدایش
the brush صورت گری
brush off پرده در بازی لاکراس
brush up باقلم مو رنگ کردن
brush up معلومات خود را تجدیدکردن
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
brush پاک کن
brush برس
brush سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
brush سمبه لوله
brush زغال
brush تندگذشتن بروس لوله
brush تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush نقاشی کردن
brush قلم مو زدن
brush لیف زدن
brush مسواک زدن
brush ماهوت پاک کن زدن
brush علف هرزه
brush لیف کفش پاک کن و مانند ان
brush ماهوت پاک کن
brush به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
brush شکل وسیله برس در بسته نقاشی
brush وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
brush جاروبک
brush قلم مو
brush فرچه
brush شیشه شور
brush سمبه
brush اسیب رساندن مچ پای اسب با پای دیگر
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
pattern lady بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
pattern laying مین گذاری مدل دار
pattern laying مین گذاری طراحی شده
pattern maker قالب ساز
pattern maker طرح ساز
pattern making نمونه سازی
fallout pattern نمونه ریزش اتمی
pattern generator مولد تعمیر کار
pattern bombing بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
pass pattern مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
fallout pattern شکل ریزش
energy pattern الگوی انرژی
factor pattern طرح عاملی
energy pattern نقشه انرژی
herringbone pattern طرح جناغی
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
movement pattern الگوی حرکتی
effective pattern منطقه اثر موثر
movement pattern انگاره حرکتی
pattern making مدل سازی
pattern of development الگوی توسعه
target pattern شکل قرار گرفتن هدف
target pattern شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
test pattern طرح ازمایشی
key pattern زنجیره یونانی
punch and pattern سوراخوحککردن
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
diaper pattern طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
cane pattern طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
stimulus pattern طرح محرک
pattern offense موضعگیری در برابر حریف
pattern plate صفحه مدل
pattern recognitation تشخیص الگو
pattern recognition الگو شناسی
pattern recognition تشخیص الگو
pattern recognition الگوشناسی شناسایی الگو
pattern shop کارگاه مدل سازی
radiation pattern الگوی تابش
move of pattern [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
effective pattern منطقه اصابت موثر
activation pattern طرح برانگیختگی
bit pattern الگوی ذرهای
key pattern زبانه یونانی
deflection pattern مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
bit pattern الگوی بیتی
deflection pattern مستطیل انحراف
crosshatch pattern طرح شطرنجی
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
demand pattern الگوی تقاضا
bravo, pattern شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
dispersion pattern شکل پراکندگی
drilling pattern طرح مته کاری
antenna pattern انتشار انتن
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
dispersion pattern مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
antenna pattern طرح انتشارامواج انتن
attack pattern الگوی تک
attack pattern ارایش تک
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
bar pattern ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
tooth brush مسواک
cleaning brush برستمیزکننده
nail brush برس ناخن
nail brush ناخن پاک کن
brush back پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
brush lag پس رفتن زغال
brush and rails مانعی مرکب از بوته و تیر دربالای ان
brush application رنگزنی با قلم مو
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
brush breaker بوته کنی
positive brush زغال مثبت
third brush generator دینام با زغال اضافی
third brush regulation تنظیم با زغال اضافی
brush finish اج دادن
brush finish خط انداختن
brush finish مخطط کردن
brush discharge تخلیه جارویی
brush holder پایه زغال
curling brush برسفر
bottle brush شیشه پاک کن
vent brush بورسروزنهدار
beaker brush بشر شوی
wire brush برسسیمی
writing brush قلمنوشتاری
To have a wash and brush up. سروصورت راشستن (وآرایش دادن )
brush with the law <idiom> درگیری با قانون
air brush برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
carding brush شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
styling brush بورسفرم دهنده
round brush بورسگردمویی
quill brush برسگرد
fan brush برسبادبزنی
flat brush قلمصاف
floor brush برسکیف
mascara brush بورسریمل
paint brush قلم موی نقاشی
pastry brush برسخمیر
pollen brush پرزگرده
vegetable brush برسسبزیجات
air brush رنگ پاش
dust brush گردگیر
collector brush ذغال کلکتور
collector brush زغال گرداور
hair brush ماهوت پاک کن
negative brush زغال منفی
clothes brush ماهوت پاک کن
carbon brush ذغال
carbon brush زغال کربنی
brush yoke یوغ زغال
brush style قالب قلم
commutator brush جاروبک کلکتور
lead of brush پیشرفتن زغال
end brush تارهای انتهایی
dust brush گردپاک کن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com