English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
wedge shot ضربه برشی در گلفV
Other Matches
wedge باگوه نگاه داشتن
wedge [محکم کردن اتصالان با گوه]
Wedge قاچ
wedge گووه
wedge گوه پیادهای شطرنج
wedge گوه چوبی بسختی راندن
wedge گوه
wedge چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedge با گوه شکافتن
wedge از هم جدا کردن
wedge گاوه
wedge اسکنه کولاس قائم
wedge گاوه کولاس
wedge تیغه
wedge اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedge کشو
wedge iron گوهآهنی
horizontal wedge کولاس افقی
wedge lever سطحگوه
spherical wedge قاچ کروی
sliding wedge تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
wedge formation ارایش مثلث
wedge formula فرمول گوهای
sliding wedge کشوی متحرک
wedge shaped Vگوهای سه گوش دارای شکل
sand wedge گوهشنریز
sliding wedge کشو
horizontal wedge گاوه افقی
sliding wedge گاوه افقی یاکولاس افقی
like a shot بیدرنگ
like a shot بی تامل
He shot himself. او به خودش شلیک کرد.
Take my shot بند کفشم باز شده
within shot در تیررس
to be shot خراب بودن
to be shot ازکارافتادن
one shot یک بارهای
shot تیر
shot عکس
shot تیرزدن
shot یک طول زنجیر لنگر
shot امپول
shot برد
shot جوانه زده
shot اصابت کرده
shot ساچمه
shot رسایی پرتابه
shot تزریق
shot جرعه
shot یک گیلاس مشروب
shot فرصت ضربت توپ بازی
shot منظره فیلمبرداری شده
shot رهاشده
shot تیرپرتاب شده
shot تیراندازی شده تیرخورده
shot ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shot گلوله تیراندازی شده
shot پرتاب وزنه گلوله سربی
shot ضربه
shot شوت
shot اسم مفعول shoot
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
shot گلوله
shot blast ساچمه پاشیدن
pull shot ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
shot string ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
passing shot ضربه دور از دسترس
sighting shot تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
single shot یکبارهای
single shot گلوله منفرد
single shot تک گلولهای تک تیر
single shot اسلحه تک تیر
slap shot ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
out of ear shot بیرون از صدا رس
one shot pump پمپ روغن مرکزی
push shot ضربه فشاری
shot silk ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد
rifle shot تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
shot peen ساچمه پاشیدن
shot blasting براده اهن
shot effect اثر ساچمهای
shot noise اثر ساچمهای
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
shot gun تفنگ شکاری
small shot ساچمه
shot clock ساعت مسابقه
she was shot for a spy اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
shot line نخ پران
shot maker فشنگ ساز
set shot شوت درجا
shot line نخ تفنگ
stuff shot شوت ابشاری
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
wild shot تیر پراکنده
wild shot تیر بی هدف
with in ear shot در حدود صدا رس
with in gun shot درمیدان تیر درتیررس
give it your best shot <idiom> سخت سعی کردن
wood shot ضربه با قسمت چوبی راکت
bar shot ساچمهیمیلهای
hollow shot گودالساچمه
big shot <idiom> شخص مهم وقدرتمند
solid shot ساچمهخالص
She shot up last year . پارسال یکدفعه قد کشید
A shot in the dark تیری درتاریکی
mug shot عکسیکهدرزمانارتکابجنایتگرفتهشود
shot in the arm <idiom> تشویق یا برانگیختن چیزی
shot in the dark <idiom> تیری درتاریکی
To fire a shot تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
smell shot ساچمه
snap shot عکس فوری
snap shot بعجله انجام شده
snap shot فوری
snap shot عکس فوری گرفتن
spot shot ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
tee shot ضربه از نقطه شروع بازی گلف
to fire a shot شلیک کردن
to fire a shot تیرخالی کردن
trap shot ضربه به گوی از محدوده ماسهای
trial shot گلوله ازمایشی
trial shot تیر ازمایشی
trial shot تیر قلق گیری
As soon as a shot was heard … تا صدای تیر شنیده شد …
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
crosscorner shot ضربه به سمت قطر مخالف
crashing shot شوت محکم
course line shot تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
course line shot مشاهده در خط
corner shot ضربه به گوشه دیوار جلو
combination shot ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
chip shot ضربه کوتاه
cheap shot خشونت عمدی
charity shot پرتاب ازاد
crosscourt shot ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
dab shot ضربه ناگهانی از نزدیک تور
drop shot جاخالی
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop shot ضربه دراپ
draw shot ضربه با پیچش به عقب
rifle shot تیررس تفنگ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
dismantling shot تیر تخریب کننده
dead shot تیر اشتباه
dead shot تیر خطا
case shot جای فشنگ
case shot چارپاره
alley shot ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
shot put پرتاب وزنه
acrack shot تیراندازماهر
big shot ادم کله گنده
big shot شخص مهم
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
pot-shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
bank shot پرتابی که به تخته بخورد
bank shot ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
case shot چار پاره
carom shot طرز ضربه زدن به گوی بامماس گذاشتن به گوی دیگر
cannon shot تیررس توپ شلیک شده از توپ
cannon shot گلوله توپ
called shot ضربه معین بطرف گوی یاکیسه یا هر دو
call one's shot مشخص کردن هدف
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
bounce shot گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
pot shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
one shot multivibrator نوسانساز یکبارهای
hook shot شوت هوک
indian shot خیز ران هندی
jaw shot ضربه به گوی در گوشه میزبیلیارد
kill shot ضربه محکم
line shot گلوله در خط
long shot کسیکه درمسابقات
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
net shot ضربه لب تور
ond shot یکجا
ond shot یکمرتبه
ond shot بیک حمله دریک حمله
one aircraft was shot down یک هواپیما
one aircraft was shot down سرنگون گردید
open shot سیستم باز
open shot با کارکرد ازاد
one shot lubrication روغنکاری گروهی
hole shot شکست دادن حریف با شروع بهتر
he was shot for a spy او به جرم جاسوسی تیرباران شد
follow shot ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
flying shot تیر سر پرواز
flip shot ضربه با استفاده از مچ
flight shot تیرپرتاب
eye shot تیرداخل خال سیاه
eye shot زدن بخال
eye shot تیررس
explosion shot ضربه چوب به ماسه
dunk shot گل ابشاری
forcing shot ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
gun shot تیررس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com