Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
weight the sugar
قند را بکشید
Other Matches
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
sugar
شکر
how is sugar
بهای قندچیست قند درچه حال است
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
sugar
قند
sugar
تبدیل به شکر کردن
sugar
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar
شیرینی
sugar
شیرین کردن متبلور شدن
sugar apple
سیب دارچینی
sugar apple
سفرجل هندی
sugar basin
شکردادن
sugar basin
قند دادن
foots of sugar
پس مانده یا سلف قند
sugar candy
نبات
amino sugar
قند امین دار
sugar candy
شیرینی
sugar carbon
زغال قند
sugar loaf
کله قند
sugar loaf
کله قندی
much sugar was left
قند زیادی باقی ماند
moist sugar
شکر مازندران
moist sugar
شکر خام
fruit sugar
fructose=
granulated sugar
شکر
grape sugar
گلوکز راست بر
grape sugar
دکستروز
milk sugar
لاکتوز
corn sugar
دکستروز
compound sugar
اولیگوساکارید
loaf sugar
قند کله
lump sugar
قند کلوخه یاقالبی یاخرد
brown sugar
شکر خام
brown sugar
شکر سرخ
maple sugar
شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
sugar loaf
بشکل کله قند
sugar maple
افرای قندی
sugar beet
چغندر قند
sugar daddy
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
caster sugar
شکر آشپزی
sugar cane
نیشکر
cane sugar
نیشکر
icing sugar
نوعیشکرکهبرایساختشیرینیکاربرددارد
sugar lump
قطعهمکعبیشکر قندحبه
sugar daddy
<idiom>
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
barley-sugar
ستون مارپیچی
to sugar the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
sugar-apple
سیتافال هندی
sugar daddies
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
demerara sugar
شکر زرد و درشت
beet sugar
شکر چغندر
sugar maple
افرای سخت
sugar tongs
قند گیر
beet sugar
قند چغندر
What invert sugar
قند معکوس چیست
wood sugar
قند چوب
wood sugar
گزیلوز
barley sugar
آب نبات
the sugar ran short
قندمان کم امد
we ran short of sugar
قندمان کم امد
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
self weight
ویژه وزن
self weight
خود وزن
weight in
وزن کشی
it is of no weight
قدرواهمیتی ندارد
weight
وزن دادن
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
فشار
weight
سنگ وزنه
weight
چیزسنگین
weight
سنگین کردن
weight
بارکردن
weight
وزن
weight
میزان
weight
لنگر
weight
نزن
weight
گرانی
weight
سنگینی
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight function
تابع وزنی
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
total weight
وزن کل
unit weight
وزن مخصوص
weight and measures
سنگ و اندازه
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
unit weight
وزن واحد
weight index
شاخص موزون
to carry weight
نفوذ یا اهمیت داشتن
the weight is kilogrammes
ان 5 کیلوگرم است
specific weight
سنگینی ویژه
specific weight
وزن ویژه
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
statistical weight
وزن اماری
atomic weight
wt.at :symb
atomic weight
وزن اتمی
atomic weight
جرم اتمی
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
the weight is kilogrammes
وزن
specific weight
وزن مخصوص
weight lifter
وزنه بردار
make-weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
You are going to gain weight. if you let yourself go.
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
pull one's weight
<idiom>
کارها را تقسیم کردن
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
throw one's weight around
<idiom>
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to lose weight
لاغر شدن
carpet weight
وزن فرش
dead weight
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
light-weight
سر خالی
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
خودوزن
dead weight
ویژه وزن
dead weight
وزن بی اوار
dead weight
وزن خشکه
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
weight ratio
نسبت وزن
weight lifting
وزنه برداری
weight man
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight of solids
وزن ذرات
weight percent
درصد وزنی
weight program
تمرین وزنه برداری
weight throw
پرتاب وزنه
weight ton
تن سنگین
weight training
بدن سازی
weight zone
مربع وزن گلوله
wet weight
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
where is the kilogramme weight ?
سنگ کیلوگرم کجاست
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
gross weight
وزن ناویژه
sliding weight
وزنمتحرک
weight trainer
مربیوزنه
weight trainer
آموزندهوزنه
unladen weight
وزن کامل خودرو
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
heavy weight
18+ کیلوگرم
heavy weight
001 کیلوگرم
heavy weight
38+ کیلوگرم
counter weight
وزنه تعادل
certificate of weight
گواهی وزن
it pulls its weight
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
laden weight
وزن کلی خودرو با بار
landed weight
وزن کالا هنگام تخلیه
landing weight
وزن فرود
landing weight
وزن با هنگام تخلیه
letter weight
کاغذ نگاه دار
light weight
سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
weight by volume
وزن حجمی
volumetric weight
وزن حجمی
brake weight
لنگر
he is half your weight
وزن او نصف وزن شما است
gross weight
وزن با فرف
drop weight
وزن سقوطی
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
equivalent weight
وزن معادل
equivalent weight
وزن هم ارز
fixed weight
وزن ثابت
formula weight
وزن فرمولی
design take off weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
curb weight
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
cross weight
وزن ناخالص
counter weight
وزنه مقابل
gross weight
وزن کل
gross weight
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
counter weight
پاسنگ
gross weight
وزن ناخالص
heavy weight
سنگین وزن
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
molecular weight
وزن مولکولی
molecular weight
جرم مولکولی
avoirdupois weight
اوزان و مقیاسات اجناس
basis weight
وزن پایه
net weight
وزن کلی
net weight
وزن خالص
paper weight
کاغذ نگهدار
short weight
سنگ کم
operating weight
وزن عملیاتی
paper weight
وزنه
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
beta weight
وزن بتا
bow weight
وزن کمان
maximum take off weight
حداکثر وزن برخاستن
middle weight
میان وزن
middle weight
میانه
milliequvalent weight
وزن هم ارز میلی گرمی
short weight
وزنه کم
effective unit weight
وزن مخصوص موثر
gram equivalent weight
وزن هم ارز- گرم
design landing weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
gram equivalent weight
وزن گرمی هم ارز
gram atomic weight
وزن گرمی اتم
gram atomic weight
وزن اتمی به گرم
To weight the pros and cons of something.
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
governor balance weight
وزنه تعادل رگولاتور
light weight concrete
بتن سبک
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com