English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English Persian
weight trainer مربیوزنه
weight trainer آموزندهوزنه
Other Matches
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer نفر در سمت
trainer مربی
trainer فرهیختار
weight average molecular weight میانگین وزنی وزن مولکولی
link trainer دستگاه پروازاموز
athletic trainer پزشکیار ورزشی
assistant trainer کمک مربی
weight بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight فشار
weight میزان
weight in وزن کشی
self weight خود وزن
self weight ویژه وزن
it is of no weight قدرواهمیتی ندارد
weight سنگینی
weight لنگر
weight نزن
weight سنگ وزنه
weight چیزسنگین
weight سنگین کردن
weight بارکردن
weight وزن
weight وزن دادن
weight گرانی
maximum take off weight حداکثر وزن برخاستن
middle weight میان وزن
specific weight وزن ویژه
specific weight سنگینی ویژه
statistical weight احتمال ترمودینامیکی
statistical weight وزن اماری
the weight is kilogrammes وزن
the weight is kilogrammes ان 5 کیلوگرم است
to carry weight نفوذ یا اهمیت داشتن
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
specific weight وزن مخصوص
short weight وزنه کم
short weight سنگ کم
net weight وزن کلی
molecular weight وزن مولکولی
net weight وزن خالص
operating weight وزن عملیاتی
paper weight وزنه
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
milliequvalent weight وزن هم ارز میلی گرمی
middle weight میانه
molecular weight جرم مولکولی
total weight وزن کل
weight the sugar قند را بکشید
weight ton تن سنگین
weight training بدن سازی
weight zone مربع وزن گلوله
wet weight وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
where is the kilogramme weight ? سنگ کیلوگرم کجاست
where is the kilogramme weight ? وزنه ....
sliding weight وزنمتحرک
You are going to gain weight. if you let yourself go. اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
pull one's weight <idiom> کارها را تقسیم کردن
put on weight <idiom> افزایش وزن
throw one's weight around <idiom> ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
to lose weight لاغر شدن
carpet weight وزن فرش
weight ratio نسبت وزن
weight program تمرین وزنه برداری
weight percent درصد وزنی
unit weight وزن مخصوص
unit weight وزن واحد
unladen weight وزن ناخالص خودرو
unladen weight وزن کامل خودرو
weight and measures سنگ و اندازه
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight function تابع وزنی
weight index شاخص موزون
weight lifter وزنه بردار
weight lifting وزنه برداری
weight man پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight of solids وزن ذرات
light-weight سر خالی
weight by volume وزن حجمی
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
equivalent weight وزن معادل
equivalent weight وزن هم ارز
atomic weight wt.at :symb
fixed weight وزن ثابت
formula weight وزن فرمولی
atomic weight وزن اتمی
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
paper weight کاغذ نگهدار
cross weight وزن ناخالص
gross weight وزن کل
gross weight وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
atomic weight جرم اتمی
drop weight وزن سقوطی
draw weight نیروی لازم برای کشیدن زه
certificate of weight گواهی وزن
counter weight وزنه تعادل
counter weight پاسنگ
counter weight وزنه مقابل
volumetric weight وزن حجمی
curb weight وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
brake weight لنگر
bow weight وزن کمان
beta weight وزن بتا
bat weight وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
design take off weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
basis weight وزن پایه
avoirdupois weight اوزان و مقیاسات اجناس
dead weight وزن خشکه
gross weight وزن ناویژه
it pulls its weight نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
make weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
dead weight وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
make-weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
landed weight وزن کالا هنگام تخلیه
landing weight وزن فرود
landing weight وزن با هنگام تخلیه
letter weight کاغذ نگاه دار
light weight سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
weight throw پرتاب وزنه
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight خودوزن
dead weight ویژه وزن
dead weight وزن بی اوار
heavy weight 38+ کیلوگرم
heavy weight 001 کیلوگرم
gross weight وزن ناخالص
gross weight وزن با فرف
he is half your weight وزن او نصف وزن شما است
make-weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
laden weight وزن کلی خودرو با بار
heavy weight 18+ کیلوگرم
heavy weight سنگین وزن
make weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
light weight concrete بتن سبک
light weight unit واحد ساختمانی سبک
area weight balance ترازوی مسطح
To weight the pros and cons of something. خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
ankle/wrist weight کمربندلاغری
To weight up the pros and cons of something . مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
aitcraft operating weight وزن اصلی هواپیما
light weight cable کابل سبک
gram formula weight وزن فرمولی به گرم
gram moleculare weight وزن مولکول گرم
special weight race مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
size weight illusion خطای ادراکی اندازه- وزن
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
sash balancing weight پارسنگ
power to weight ratio نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
gram equivalent weight وزن گرمی هم ارز
molecular weight distribution توزیع وزن مولکولی
molecular weight determination تعیین وزن مولکولی
light weight concrete بتن سبک
maximum landing weight حداکثر وزن فرود
gram equivalent weight وزن هم ارز- گرم
dead weight tonnage گنجایش باری
weight and balance sheet برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
weight for age race مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
design landing weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
design maximum weight حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
effective unit weight وزن مخصوص موثر
governor balance weight وزنه تعادل رگولاتور
gram atomic weight وزن گرمی اتم
gram atomic weight وزن اتمی به گرم
design gross weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
margin of difference of weight in coins حد ترخیص allowance
margin of difference of weight in coins حد ترخص
weight average degree of polymerization میانگین وزنی درجه بسپارش
number average molecular weight میانگین عددی وزن مولکولی
zero air voids unit weight وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
weight-driven clock mechanism مکانیزم ساعتپانولدار
tirtyfive pound weight throw مسابقه پرتاب چکش
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com