English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English Persian
welfare programs برنامههای رفاهی
Other Matches
programs نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
welfare اسایش
welfare رفاه
welfare خیر
welfare سعادت خیریه
welfare شادکامی
welfare رفاهیت
welfare کمک
welfare توجه کردن
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
welfare کمکهای اجتماعی
programs مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
programs برنامه دادن برنامه ریختن
programs برنامه
programs برنامه نوشتن
programs برنامه دارکردن
programs برنامه تهیه کردن
programs دستور کار
programs روش کار پروگرام
programs نقشه
programs برنامه دستور
programs دستور
programs مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs برنامه ریزی کردن
welfare system نظام رفاهی
utility programs برنامههای سودمند
system programs برنامههای سیستم
support programs برنامههای پشتیبانی
suite of programs 1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص
welfare expenditures مخارج رفاهی
social welfare رفاه اجتماعی
welfare benefits مزایای رفاهی
welfare criteria معیارهای رفاه
welfare economics اقتصاد رفاه
welfare funds اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
welfare services خدمات رفاهی
welfare work امورخیریه
welfare work کارهای عام المنفعه
social welfare تعاون عمومی وحمایت از بینوایان
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
conservation programs برنامههای حفافت منابع
control programs برنامههای کنترلی
welfare state کشورمرفه
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
economic welfare رفاه اقتصادی
welfare state دولت بهبود بخش
general welfare رفاه عمومی
public welfare رفاه عمومی
medical programs برنامههای پزشکی
national programs برنامههای ملی
welfare state کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
Programs menu زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
social programs برنامههای اجتماعی
application programs برنامههای کاربردی
social welfare function تابع رفاه اجتماعی
data management programs برنامههای مدیریت داده ها
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
social welfare program برنامه رفاه اجتماعی
The welfare budget has been cut down. از بودجه رفاهی مقداری زده اند
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com