Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
west coast computer faire
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
Other Matches
laissez faire
ازادی مطلق اقتصادی
laissez faire
بی بند وبار
laisser faire
سیاست اقتصادازاد
laisser faire
بی بند وبار
laissez faire
عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
laissez faire
سیاست اقتصادازاد
savoir-faire
وقتشناسی
savoir-faire
کاردانی
laisser faire
عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
savoir faire
کاردانی
savoir faire
حضور ذهن
laissez-faire
ازادمنش
laissez-faire
بی عنان
laissez-faire
ازادی کسب و کار
laissez-faire
ازادی تجارت
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
savoir-faire
موقعشناسی
laissez faire economy
اقتصاد ازاد
coast
ناوبری کرانهای
coast
ساحل
coast
دریاکنار
coast
سریدن سرازیر رفتن
coast
کنار دریا
coast
کرانه
coast is clear
<idiom>
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
to skirt along the coast
رفتن
Ivory Coast
کشور ساحل عاج
coast station
ایستگاه ساحلی
coast in point
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
coast in point
نقطه ورود به ساحل
coast guardsman
ساحل بان
coast guardsman
پاسبان دریاکنار
coast guard
گارد کرانه
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
coast defence
پدافند ساحلی
Ivory Coast
کرانهی مرکزی و غربی افریقا
to skirt along the coast
در کناردریا
sea coast
کرانه دریا
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
sea coast
ساحل دریا
coast guard officer
افسر گارد کرانه
To sell at coast price .
مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
to go west
مردن
west
<adj.>
غرب
west
باختر
west
مغرب
west
غرب
west
مغرب زمین
to go west
کشته شدن
west
<adj.>
مغرب
west
<adj.>
باختر
on the west
ازباختر
on the west
غربا
north west
شمال باختر
on the west of iran
در باختر ایران
mae west
جلیقه نجات فشاری
Middle West
باختر میانه
south west
سوی جنوب باختر
south west
در جنوب باختر
galley west
رو بویرانی
galley west
درهم وبرهم
galley west
ویران
galley west
بویرانی
south west
جنوب باختر جنوب غربی
south west
جنوب غرب
west lndies
جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
north west
در حال باختر
north west
شمال غرب شمال غربی
north-west
شمال غرب
West Indian
هندوستانغربی
West German
آلمانغربی
south-west
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-west
جنوب غرب
north-west
شمال غربی در شمال غرب
Wild West
غرب وحشی
Wild West
ایالتهای غربی
west country whipping
بست غربی
West cardinal mark
علامتترتیبیغربی
to lie east and west
شرقی غربی
to lie east and west
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
computer
ماشین حساب
computer
ماشین الکترونیکی
computer
اکامپیوتر
computer
ماشین حساب کامپیوتر
computer
ماشین متفکر
computer
کامپیوتر
computer
حسابگر الکترونی
computer
رایانه
computer
شمارنده
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
digital computer
کامپیوتر رقمی
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
digital computer
کامپیوتردیجیتال
desktop computer
کامپیوتر رومیزی
dedicated computer
کامپیوتر اختصاصی
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
hybrid computer
کامپیوتر دو رگه
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
duplex computer
کامپیوتر مضاعف
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
digital computer
کامپیوتر عددی
ibm computer
کامپیوتر ای بی ام
ibm computer
ماشین حساب ای بی ام
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
independent computer
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
hybrid computer
کامپیوترترکیبی
digital computer
کامپیوتر
four address computer
کامپیوتر چهار نشانی
flight computer
کامپیوتر پرواز
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
guest computer
کامپیوتر مهمان
two address computer
کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer
پس و پیش کردن
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
کامپیوتر هدف
talking computer
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
کامپیوتر همگام
stand alone computer
کامپیوتر مستقل
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
کامپیوتر منبع
two address computer
کامپیوتربا دو نشانی
virtual computer
کامپیوتر مجازی
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
این رایانه جادو شده.
computer table
میزکامپیوتر
micro-computer
ریزکامپیوتر
micro-computer
ریزرایانه
micro-computer
خرد کامپیوتر
slave computer
کامپیوتر برده
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
one chip computer
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
کامپیوتریک ادرسه
one address computer
کامپیوتر یک نشانی
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
کامپیوتر اداری
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
کامپیوتر مقصود
notebook computer
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
parallel computer
کامپیوتر موازی
serial computer
کامپیوترنوبتی
serial computer
کامپیوتر سری
serial computer
کامپیوتر نوبتی
self adapting computer
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
کامپیوتر بادوام
programmed computer
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
کامپیوتر جیبی
notebook computer
کامپیوتر کوچک قابل حمل
asynchronous computer
کامپیوتر ناهنگام
computer letter
حرف کامپیوتری
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
computer jargon
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
computer instruction
دستورالعمل کامپیوتر
computer industry
صنعت کامپیوتر
computer aided
بکمک کامپیوتر
computer assisted
بکمک کامپیوتر
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer literacy
دانش کامپیوتر
computer logic
منطق کامپیوتر
computer operation
عملکرد کامپیوتری
computer on a chip
کامپیوتر روی یک تراشه
computer nik
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer
کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer
کامپیوتر خودکار
computer network
شبکه کامپیوتری
computer music
موسیقی کامپیوتری
computer museum
موزه کامپیوتری
computer manufacturer
سازنده کامپیوتر
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
computer graphicist
گرافیست کامپیوتری
computer generations
نسلهای کامپیوتر
computer architecture
معماری کامپیوتر
computer art
هنر کامپیوتر
computer artist
هنرمند کامپیوتر
computer conferencing
کنفرانس کامپیوتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com