Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
white coffee
قهوه با شیر
white coffee
شیرقهوه
Other Matches
coffee
قهوه
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
coffee
درخت قهوه
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
black coffee
قهوه بی شیر
black coffee
قهوه بدون شیر
coffee table
میزپیشدستی
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
black coffee
قهوه سیاه
coffee berry
دانه قهوه
coffee berry
بن قهوه
iced coffee
قهوه سرد
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
رستوران
coffee shop
قهوه خانه
coffee room
اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
coffee room
خوارک خانه
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
coffee roaster
قهوه بوده
coffee house
قهوه خانه
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee tables
میزپیشدستی
coffee morning
آنچهدرصبحدرخانهافرادرویدهد
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee mug
لیوانقهوه
coffee pots
قوری قهوه
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
کتری قهوه
coffee pots
قهوه جوش
coffee mills
قهوه خرد کن
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
coffee breaks
تنفس
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تنفس
coffee spoon
قاشققهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee bean
دانهدرختقهوه
coffee and milk
شیر قهوه
coffee and milk
قهوه و شیر
coffee bar
محلفروشقهوهواسنک
we had coffee of a kind
یکجورقهوهای داشتیم یاخوردیم
black coffee
قهوه تلخ
coffee-table book
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
Neapolitan coffee maker
قهوهسازناپلی
coffee-table books
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
vacuum coffee maker
تخلیهقهودرستکن
espresso coffee maker
قهوهجوش
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
automatic filter coffee maker
صافیقهوهجوشاتوماتیک
white
سفیدشدن
white
چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white
سپیده
non-white
فردغیراروپایی غیرسفید
white
سفیدی
off-white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
off white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white
سفید
white
سفید کردن
white a
مرگ موش
white
بازیگر نخست شطرنج
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white f.
پرچم سفید
white
به رنگ برف
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
white elephant
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant
گران و پر خرج و کم فایده
white elephant
فیل سفید
white wedding
عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
white galbanum
وشا
white elephants
فیل سفید
black and white
چاپ
white sale
فروش ملافه و اجناس ذرعی
white propaganda
تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
white propaganda
تبلیغات سفید
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
white plague
سل ریوی
white plague
سل ریه
white phosphorous
فسفر سفید
white phosphorous
گلوله فسفر سفید
white slave
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
white space
فاصله سفید
black and white
دستنوشته
black and white
سیاه و سفید
zinc white
سفید اب روی
white winged
سفید بال
white vitriol
زاج روی یاروح توتیای روح
white tailed
دم سفید
white supremacy
تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
white supremacist
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
white pepper
فلفل سفید
white elephants
گران و پر خرج و کم فایده
white elephants
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
as white as a sheet
<idiom>
سفید مثل گچ دیوار
white Christmas
روزکریسمسکهبرفباریدهباشد
white spirit
مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
as white as a sheet
<idiom>
مثل برف
a white elephant
شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
White peacock
طاووس سفید
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
Her face went white.
صورتش سفید شد ( رنگه پرید )
A white lie .
دروغ مصلحت آمیز
white elephant
<idiom>
ثروت یا مالکیت بیفایده
white lie
<idiom>
دروغ مصلحت آمیز
white sale
<idiom>
حراج حوله ،پارچه کتان
in black and white
<idiom>
بصورت نوشتار
white of an egg
سفیده تخم مرغ
white wool
پشم درجه یک
gray-white
رنگ سفید-خاکستری
white tape
نوارسفید
white stone
مهرهسفید
white lie
دروغ مصلحت آمیز
white lie
دروغ سفید
white lies
دروغ مصلحتآمیز
white lies
دروغ سفید
white meat
گوشت سفید
white meat
فرآوردهی شیری پنیر
white meat
کره
white meat
لبنیات
yellowish-white
بژ
yellowish-white
رنگ شکری
yellowish-white
رنگ شیری
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
white cabbage
کلمسفید
white cap
کلاهکسفید
white light
چراغسفید
white square
خانهسفید
white wool
پشم سفید
egg-white
سفیده تخم مرغ
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
white face
جانور پیشانی سفید
white collar
یقه سفید
white book
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
white book
کتاب سفید
white body
بدنه سفید
white bellebore
کندش
white collar
کارمند دفتری
white-collar
یقه سفید
white beard
ریش سفید
white-hot
دارای احساسات برانگیخته
white cement
سیمان سفید
white civilization
تمدن نژاد سفید
white dwarf
کوتوله سفید
white crow
چیز ندیده چیز کمیاب
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
white corpuscle
cell whiteblood=
white cooper
اهن ساز
white cooper
سطل ساز
White House
کاخ سفید
white hot
دارای احساسات برانگیخته
white bear
خرس سفید خرس قطبی
white-collar
کارمند دفتری
the white house
کاخ سفید
sow white
سفید
snow white
مثل برف سفید اسم خاص
snow white
سفید یکدست
flake white
سفیداب شیخ
flake white
سفیداب سرب
milk white
شیری رنگ
lily white
خیلی سفید
the white house
کاخ یاقصرابیض
the white race
نژادسفید
the white race
نژادابیض
snow-white
سفید
large white
خوک سفید انگلیسی
white ant
موریانه
white pigweed
قازایاغی
chinese white
سینکا
white liver
نامردی
dressed in white
سفیدپوش
dressed in white
لباس سفیدپوشیده
lily white
سفید چون زنبق
white face
جانورسفید صورت
white goods
حوله سفید ملافه
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
White Paper
گزارش هیئت دولت نامه سفید
white lily
زنبق
white level
تراز سفید
white lead
سفیداب شیخ
White Paper
کتاب سفید
white lead
سفید اب شیخ
white livered
بزدل ترسو کم جرات
white magic
جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
white oak
بلوط سفید
white noise
نویز سفید
snow-white
برفام
white noise
نوفه سفید
white mulatto
توت معمولی
white mulatto
توت
white matter
ماده سفید
snow-white
سفید برفی
white horse
whitecap
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
white hazard
به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com