Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
wide area network
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
wide area network
شبکه گسترده
wide area network
شبکه راه دور
wide area network
شبکه بلند پوشش
Other Matches
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
local area network
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
local area network
شبکه ناحیه محلی
local area network
شبکه محلی
local area network
شبکه کوتاه پوشش
metropolitan area network
شبکه گسترده در مسافت محدود.
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
local area network
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
wide
عریض
wide
فراخ وسیع
wide
گشاد
wide
پهن
far and wide
دورودراز
far and wide
درهمه جا
far and wide
<idiom>
هرکجا
wide apart
زیاد از هم جدا
wide
زیاد
wide
پرت کاملا باز
wide
پهناور
wide
خط کناری والیبال
wide
نامحدود وسیع
wide
عمومی
wide
تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wide
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wide eyed
دارای چشم گشاد
wide-awake
هشیار اگاه
wide-awake
هوشیار
wide-awake
کاملا بیدار
wide awake
سرحال
wide awake
مراقب
wide awake
مسبوق
wide awake
هشیار اگاه
wide-awake
مسبوق
wide-awake
مراقب
wide eyed
متعجب
wide-angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-angle
واید انگل
wide-angle
عدسی گسترش
wide-angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
wide angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide angle
عدسی گسترش
wide angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
wide-awake
سرحال
wide awake
کاملا بیدار
wide open
حمله
wide of the mark
<idiom>
از هدف به دور بردن ،نادرست
wide mouthed
دهن گشاد
it is of a wide distribution
در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
is of a wide distribution
درخیلی جاهاپیدا میشود بسیارفراوان است
wide-ranging
متنوع - گوناگون
wide flange
نیمرخ بال پهن
wide eyed
دارای چشم باز
world wide
مشهور جهان متداول درهمه جا
wide of the subject
از موضوع پرت خارج ازموضوع
wide strip
نوار پهن
a wide array of ...
آرایه وسیعی از ...
wide-eyed
دارای چشم باز
wide-eyed
دارای چشم گشاد
wide-eyed
متعجب
wide-eyed
حیرت زده
of a wide scope
وسیع
wide eyed
حیرت زده
wide-awake
آگاهانه
wide awake
هوشیار
wide angle
واید انگل
wide arm handstand
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
wide flanged beam
تیراهن لبه پهن
to give wide berth to
دوری کردن از
to give wide berth to
کناره گیری کردن از
wide strip mill
دستگاه نورد نوار پهن
She stared at him with wide eyes.
با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
give a wide birth to
<idiom>
دورنگهداشتن از
To walk with ones feet wide apart.
گشاد گشاد راه رفتن
wide flange beam
تیر بال پهن
wide-angle lens
لنززاویهعریض
The field is wide open . It is up to you to take up the challenge .
بیا این گوی واین میدان
sub network
شبکه فرعی
y network
شبکه ستاره
network
شبکه سیم کشی
network
نمودار
network
وابسته به شبکه
network
شبکه ارتباطی
network
شبکه توری
network
شبکه
network
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network
اتصال
network
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
network
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
bus network
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
communication network
شبکه ارتباطی
telecommunication network
پبکه ارتباطات
network of pipes
شبکه لوله کشی
campus network
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
synchronous network
شبکه همزمان
star network
شبکه ستارهای
network server
خدمتگزار شبکه
closed network
شبکه بسته
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
communication network
شبکه ارتباط
communication network
شبکه مخابراتی
switching network
شبکه راه گزینی
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
heterogeneous network
شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
network circuit
اتصال شبکه
network circuit
مدار شبکه
tree network
شبکه درختی
hierarchical network
شبکه سلسله مراتبی
logic network
شبکه منطقی
lattice network
شبکه توری منظم
telephone network
شبکه تلفن
telecommunication network
شبکه مخابرات
ladder network
شبکه نردبانی
multistar network
شبکه چند ستارهای
isochronous network
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
multisystem network
شبکه چند سیستمی
network administrator
سرپرست شبکه
network analyser
شبکه کاو
network analyser
تحلیل کننده شبکه
network architecture
معماری شبکه
two terminal network
شبکه دو قطبی
company network
شبکه همکار
network theory
نظریه شبکه
network topology
توپولوژی شبکه
radar network
شبکه ی رادار
public network
شبکه عمومی
enterprise network
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
network topology
جانمایی شبکه
network chart
نمودار شبکه
feedback network
شبکه فیدبک
filter network
شبکه ی صافی
fixer network
شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
novell network
شبکه نوول
neural network
شبکه عصبی
four terminal network
شبکه چهار قطبی
neural network
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
network version
نسخه شبکه
regional network
شبکه منطقهای
network structure
ساختار شبکهای
local network
شبکه محلی
company network
شبکه شرکت
computer network
شبکه کامپیوتری
sorting network
شبکه مرتب کردن داده ها
network analysis
تحلیل شبکه
cooperative network
شبکه همیاری
ring network
شبکه حلقهای
ring network
شبکه حلقوی
democratic network
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
despotic network
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
research network
شبکه پژوهشی
distributed network
شبکه توزیع شده
network stracture
ساختار شبکه
distributed network
شبکه توزیعی
distribution network
شبکه پخش
network topology
چگونگی استقرار شبکه
network port
قسمتکارباشبکهاینترنت
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
value added network
ارزش اضافی شبکه
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
network communication
ارتباطشبکهای
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
client server network
شبکه خدمتگزار- مشتری
Xerox Network System
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
centralized network configuration
ساختار شبکهای متمرکز
systems network architecture
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
systems network architecture
معماری شبکه سیستم ها
passive four terminal network
شبکه چهار قطبی بی اثر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
network operating system
سیستم عامل شبکه
high voltage network
شبکه ی فشار قوی
network interface card
کارت میانجی شبکه
multiple access network
شبکه با دسترسی چندگانه
national broadcasting network
شبکهجهانیپخشبرنامه
distribution by cable network
پخشبوسیلهسیستمکابلی
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
homogeneous computer network
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
back end network
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
automatic digital network
شبکه عددی کامپیوتری
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
automatic voice network
شبکه صوتی خودکار
private broadcasting network
شبکهپیشبینیخصوصی
frequency dividing network
اتصال مقسم فرکانس
three phase supply network
شبکه سه فاز
long haul network
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
frequency dividing network
شبکه تقسیم فرکانس
token bus network
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
low voltage network
شبکه ی فشار ضعیف
decentralized computer network
شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
leased line network
شبکه با خطوط استیجاری
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
power fed into the distribution network
سیمقدرتمتصلبهشبکهپخشکننده
european academic research network
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
network data management system
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
She resolved to give him a wide berth in future.
[She decided to steer clear of him in future.]
او
[زن]
تصمیم گرفت در آینده ازاو
[مرد]
دوری کند.
area
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area
رشته
[دانشی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com